« مناظره قسمت ششم،،مناظره رو از قسمت اول دنبال کنید،24قسمتی هست | شبهه پیرامون ولایت شماره 11 » |
شيعيان، عدل را يكي از اصول دين ميدانند، اما اهل سنت معتقدند كه خداوند متعال حق دارد كه انسانهاي مؤمن را به دوزخ؛ و گنهكاران را به بهشت داخل گرداند. به عقيدهي آنان، افعال و اعمال بندگان، مخلوق خدا است و اوست كه شر و گناه را آفريده است و انسان را از انجام گناه، گريزي نيست. (براي توضيح بيشتر ر.ك: شرح عقيدهي طحاويه، شرح اصول عقايد اهل سنت، نوشته الكائي؛ الشرح و الابانه، ابن بطه، عقيده اهل السنه، اشعري؛ و اهل السنه شعب الله المختار، نوشته صالح الورداني.
[2] . اين روايت را ابن البي الحديد در شرح نهج البلاغه آورده است و در كتب اهل سنت، روايات متعددي با مضموني شبيه به آن دربارهي عمر آمده است، از جمله آن كه:
- خداوند حق را در زبان و قلب عمر قرار داده است. (مستدرك حاكم نيشابوري، كتاب معرفة الصحابه)
- اگر پس از من پيامبري مبعوث ميشد، همانا عمر ميبود. (صحيح بخاري و مسلم، كتاب فضايل صحابه)
- عمر گويد: در سه مورد با پروردگار خويش موافقت كردم [!] : نماز در برابر مقام ابراهيم، حجاب و اسيران جنگ بدر. به رسول خدا گفتم: خوب است پشت مقام ابراهيم نماز بگزاريم، آن گاه آيهي «واتخذوا من مقام ابراهيم مصلي» نازل شد. ديگر بار به پيامبر گفتم: خوب است همسرانت را به حجاب فرمان دهي، زيرا انسانهاي خوب و بد با آنان سخن ميگويند. پس آيهي حجاب نازل شد. ديگر بار، وقتي همسران پيامبر نسبت به او غيرت پيدا كردند، به آنان گفتم: «عسي ربه آن طلقكن آن يبدله ازواجأ خيرأ منكن» و سپس اين آيه نازل شد. [!] (صحيح بخاري، كتاب الصلاه وصحيح مسلم، كتاب فضايل صحابه، باب فضايل عمر)
همچنين ابن عمر آورده است: وقتي عبداله بن ابي سلول در گذشت، فرزندش نزد رسول خدا (ص) آمد و از آن حضرت خواست كه پيراهنش را به او دهد تا پدرش را با آن كفن كند. حضرت نيز چنين كرد، سپس وي از حضرت تقاضا كرد كه بر جنازهي عبدالله نماز بگزارد. پيامبر نيز براي نماز خواندن بر او به راه افتاد. عمر از جا برخاست و پيراهن پيامبر (ص) را از او گرفت و به حضرت گفت: آيا ميخواهي بر او نماز بگزاري، در حالي كه خداوند تو را از اين كار باز داشته است؟! پيامبر فرمود: خداوند مرا مختار قرار داده است. عمر گفت: او منافق بود. اما پيامبر بر جنازهي او نماز گزارد و خداوند اين آيه را نازل كرد: «و لا تصل علي احد منهم مات ابداً و لا تقم علي قبره». (صحيح بخاري، كتاب تفسير، صحيح مسلم، باب فضايل صحابه) فقهاي اهل سنت اجماع دارند كه يان آيات بنا بر نظر عمر نازل شده است. [!]
ابن حجر گويد: معناي گفتهي عمر آن است كه با پروردگار موافقت كردم و آيات قرآن منطبق با نظر من نازل شد..» (ر.ك: فتح الباري في شرح صحيح البخاري، ج8، حاشيهي صحيح مسلم، چاپ استانبول، باب فضايل عمر؛ تاريخ خلفا، سيوطي، شرح حال عمر؛ الصواعق المحرقه في الرد علي اهل البدع و الزندقه، ابن حجر هيثمي).
گويي اين قبيل روايات بر آن است كه شأن و منزلت عمر را از پيامبر خدا (ص) نيز بالاتر ببرد و او را نسبت به وجي الهي آگاه تر و شريك وحي جلوه دهد، كه چنين باوري يقيناً به معناي كفر به وحي الهي است. ر.ك: دفاع عن الرسول و اهل السنه شعب الله المختار، تاليف صالح الورداني.
فرم در حال بارگذاری ...