خوب حال ببینیم پیامبر نسبت به هدایت امت پس از خود بی اعتنا بوده است یا خیر ؟
ابتدا ببینیم پیامبر چه افراد و فرقه ای را مذمت کرده است :
پیامبر در مورد پيشوايان ناصالح وامامان ناصالح و نادرست كه می ایند میفرماید :
يكون بعدي أئمة لا يهتدون بهداي ولا يستنون بسنتي وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان انس قال قلت كيف اصنع يا رسول الله ان أدركت ذلك قال تسمع وتطيع للأمير وان ضرب ظهرك واخذ مالك فاسمع وأطع .
بعد از من پيشواياني بر مسند قدرت خواهند نشست اين ها از هدايت من بهره اي نبردند ، به سنت من هم عمل نمي كنند. كساني مي آيند كه امامت وخلافت را به عهده مي گيرند كه قلبهاي آنان قلب شياطين در جسم آدمي زاد هستند . صحيح مسلم ج 6 ص 20 ح 4678
یا
قال رسول الله صلى الله عليه و سلم الا انى أوتيت الكتاب و مثله معه الا أنى أوتيت القرآن و مثله (سنة) معه الا يوشك رجل ينثني شبعانا على أريكته يقول عليكم بالقرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه و ما وجدتم فيه من حرام فحرموه.
من مي بينيم که بعد از من افرادي مي آيند بر اريکه قدرت تکيه مي زنند و مي گويند: هر چه در قرآن حلال بود، عمل کنيد و هرچه حرام بود، اجتناب کنيد.
مسند احمد، ج4، ص131 - شرح مسند احمد، ج13، ص291
که اشاره به سخن عمر در هنگان احتضار پیامبر است که گفت (همانا قران ما را کفایت میکند ؛ کتاب الله حسبنا ؛ (یعنی ما به وصیت نامه نیاز نداریم.(
یا
پيش گوئي پيغمبر از قتال ناكسثن و مارقين و قاسطين بود كه در روايات متعدد در سندهاي صحيح كه پيغمبر اكرم فرمود يا علي بعد از من افرادي نقض بيعت مي كنند و در مقابل تو خروج مي كنند و از حق بيرون مي روند . ناكثين يعني اصحاب جمل ، قاسطين اصحاب صفين ، مارقين اصحاب خوارج . اينها خروج خواهند كرد و علي با آن ها جنگ خواهد نمود ، جالب اين است كه اين را ابن كثير دمشقي در كتاب البداية و النهاية ج 7 ص 339 ، ابن اثير جزري در اسد الغابة ج 4 ص 32 از سعيد خدري نقل مي كند كه مي گويد :
أمرنا رسول الله صلى الله عليه وسلم بقتال الناكثين والقاسطين والمارقين فقلنا يا رسول الله أمرتنا بقتال هؤلاء فمع من فقال مع علي ابن أبي طالب معه يقتل عمار بن ياسر
پيغمبر به ما دستور داد با آنها بجنگيم با علي با اينها بجنگيد در حالي كه عمار بن ياسر هم كشته خواهد شد .
مستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج 3 ص 139 ، مجمع الزوائد هيثمي با روايت صحيح ، ج 7 ص 238 آورده است
پیامبر فرقه نجات یافته یا همان فرقه ناجیه را این گونه توصیف میکند :
پیامبر همیشه میفرمود :
و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض .
من شما مسلمانان را به كتاب و اهل بيتم توصيه ميكنم و اگر به آنها تمسك كنيد براي هميشه از گمراهي در امان هستيد و اين دو كتاب و اهل بيت من از هم جدا نميشوند، جاودانه با هم هستند تا روزي كه در كنار حوض بر من ملحق شوند .
مسند احمد بن حنبل ، ج3، ص14، ص26، ص59 .
و هيثمي در مجمع الزوائد ، ج9، ص163 مي گويد:
و رواه احمد و سنده جيّد
احمد بن حنبل اين را نقل كرده و سندش زيبا ست
وابنكثير دمشقي هم در تفسيرش ، ج4، ص122 همين تعبير را دارد و ترمذي در سننش، ج5، ص328 ميآورد . جناب سقاف از علماء طراز اول اردن ايشان در صحيح شرح عقيده طحاويه ، ص654 ميگويد:
روايت صحيحة
حاكم نيشابوري در مستدرك، ج3، ص169 ميگويد:
هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين
البته در اینجا افرادی هم مانند این تیمیه پیدا میشوند و می گویند این فقط در صحیح مسلم امده و در صحیح بخاری نیامده است ؛ پس حدیث درست نیست !!!؟؟
اعتبار حديث ثقلين نزد بزرگان اهل سنت:
بزرگان اهل سنت، همگي به صحت حديث ثقلين اعتراف دارند.
آقاي ابن کثير دمشقي سلفي - که در تمام کتاب هايش، شمشير عليه اهل بيت (عليهم السلام) را از رو بسته است و براي اين هم، ادله کافي داريم. حداقل اين را هم بدانيد كه در برابر اين تهاجم، خداوند، امثال اميني ها، مير حامد حسين ها، قاضي نور الله شوشتريها، علامه حليها (رضوان الله تعالي عليهم اجمعين) را هم مبعوث مي کند تا به اين هجمه ها، پاسخ هاي کوبنده و دندان شکن بدهند - ميگويد:
قد ثبت في الصحيح أن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) قال في خطبته بغدير خم: إني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي و إنهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.
در روايت صحيح، ثابت شده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در خطبه غدير خم فرمود:
من در ميان شما دو چيز گران بهاء مي گذارم و مي روم، اينها از همديگر جدا نمي شوند تا اينكه نزد حوض کوثر، به من متصل شوند؛ اولي کتاب خدا و دوم عترت و اهل بيت من.
تفسير ابن کثير، ج4، ص122
آقاي ابن كثير باز هم در كتاب البدايه و النهايه مي گويد:
قال شيخنا ابو عبدالله الذهبي: و هذا حديث صحيح.
استاد من، آقاي ذهبي - که از استوانه هاي علمي اهل سنت و از رجال شناسان بنام اهل سنت است - ميگويد: اين روايت صحيح است.
البدايه و النهايه لإبن كثير، ج5، ص228
دلالت حديث ثقلين بر تثبيت امامت أئمه (عليهم السلام):
در اينجا، چند تعبيري را فقط به صورت گذرا عرض مي کنم و رد مي شوم:
نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد:
إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله و عترتي أهل بيتي.
اگر شما به گفته هاي قرآن و اهل بيت عمل کنيد، هيچگاه گمراه نمي شويد.
صحيح الترمذي، ج5، ص328
در روايت ديگري آمده است:
ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدي، أحدهما أعظم من الآخر: كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض و عترتي أهل بيتي.
اگر به اين کتاب و اهل بيت توسل کنيد، گمراه نخواهيد شد.
الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص7 و صحيح الترمذي، ج5، ص329 و 306
آقاي ابن ملک - از بزرگان اهل سنت - در کتاب المرقاة في شرح المشکاة مي گويد:
التمسك بالكتاب العمل بما فيه و معنى التمسك بالعترة محبتهم و الإهتداء بهداهم و سيرتهم.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمود به قرآن تمسك كنيد، يعني: به دستورات قرآن عمل کنيد. و اينكه فرمود به عترت تمسک کنيد، يعني: دوست داشتن عترت و هدايت شدن به هدايت آنها.
المرقاة في شرح المشکاة، ج5، ص600
يعني دستورات هدايتي أئمه (عليهم السلام) را به کار بستن و به سيره أئمه (عليهم السلام) عمل کردن. يعني أئمه (عليهم السلام) را در گفتار و کردار، الگو قرار دادن.
آقاي مناوي - از شخصيت هاي بلند آوازه اهل سنت - مي گويد:
إني تارك فيكم تلويح بل تصريح بأنهما كتوأمين خلفهما و وصى أمته بحسن معاملتهما و إيثار حقهما على أنفسهما و استمساك بهما في الدين
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمود من کتاب و اهل بيتم را در ميان شما مي گذارم، تصريح است به اينکه اين دو، همانند دو بچه دو قلوهستند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اينها را به يادگار گذاشته و هدفش اين بود که با کتاب و سنت، معامله خوب شود و ايثارشود و آنچه که قرآن و اهل بيت در مسائل ديني مي گويند، عمل شود
فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج3، ص20
آقاي تفتازاني مي گويد:
خداي عالم كه قرآن و عترت را با هم قرين کرده است، خواسته است اعلام کند كه تمسک به اينها، منقذ و نجات دهنده از ضلالت و گمراهي است.
يعني: معنايي براي تمسک به کتاب و عترت نيست، مگر فرا گرفتن دستورات آنها، در حوزه هدايت.
شرح مقاصد تفتازاني، ج2، ص221
همچنين واژه «لا تفترقان» و «لن تضلوا» و اينكه در بعضي از جاها آمده «تارک فيکم خليفتين، کتاب الله وعترتي و اهل بيتي»
مسند احمد، ج5، ص182 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج1، ص170
اين مطالب كه گفته شد و ده ها قرائن ديگر، نشان مي دهد كه هدف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از حديث ثقلين، اين بود كه کتاب الله و عترت را با هم، قرين و عِدل و همسنگ و ترازو قرار دهد. همانطوري که امامت و هدايت و جاودانگي قرآن براي همه محرز و ثابت است، امامت و هدايت و جاودانگي اهل بيت (عليهم السلام) هم بايد براي همه ثابت و محرز باشد.
حال حدیث جعل شده بنی امیه را بررسی کنیم :
«كتاب الله و سنتي»:
خود بزرگان اهل سنت با کمال صراحت تصريح دارند بر اينکه اين روايت، روايت صحيحي نيست.
آقاي حسن سقاف - از علماي بزرگ اهل سنت اردن - در اين زمينه مفصلا سخن گفته و ثابت کرده كه اين روايت، صحيح نيست.
حديث «کتاب الله و سنتي» در صحاحشان نيامده است - نه در صحيح بخاري، نه در صحيح مسلم، نه در صحيح ترمذي- . فقط در موطأ مالک آمده كه آن هم به صورت مرفوع و مقطوع و مرسل است و روايت مقطوع از ديدگاه اهل سنت اعتبار ندارد