مناظره علمای شیعه و سنی در حضور فرزند آلب ارسلان سلجوقی- قسمت شانزدهم
علوی سپس ادامه داد: كار شما اهل سنت شگفت آور است، زيرا اصل را رها كرده‌ايد و به فرع توجه داريد!

عباسي گفت: منظورت چيست؟

علوي: يعني فتوحات عمر را ذكر مي‌كنيد، اما فتوحات و پيروزي‌هاي علي بن ابي طالب (ع) را از ياد مي‌بريد!

عباسي: فتوحات علي بن ابي طالب كدام است؟

علوي: بيشتر پيروزي‌هاي پيامبر(ص) مانند جنگ بدر، فتح خيبر و جنگ‌هاي حنين و احد و خندق و.. به دست امام علي بن ابي طالب (ع) انجام شد. اگر آن پيروزي‌ها- كه اساس اسلام را بنيان نهاد- نبود، عمر به حكومت نمي‌رسيد و اصولاً اسلام و ايمان ادامه نمي‌يافت، دليل آن هم اين است كه در جنگ خندق(احزاب)، زماني كه علي(ع) در برابر عَمرو بن عبدود قرار گرفت، پيامبر خدا (ص) فرمود:«اكنون تمام ايمان در برابر تمام شرك قرار گرفته است. خداوندا! اگر مي‌خواهي كسي تو را پرستش نكند، پس چنين كن!» يعني اگر علي كشته شود، مشركان مرا و ديگر مسلمانان را مي‌كشند و ديگر اثري از اسلام و ايمان بر جا نخواهد ماند..

و آن گاه كه علي، عَمرو را به قتل رساند، پيامبر(ص) فرمود: ضربه‌ي شمشير علي در روز خندق، از عبادت جنّ و انس برتر است.[1] 

منبع: مناظرات علمای شیعه و سنی

مترجم: مهدی سرحدی

[1] . فخر رازي، نهايه العقول، ص 104؛ مستدرك حاكم، ج3، ص32، تاريخ بغداد، ج3، ص19.


موضوعات: مناظره ها
   شنبه 25 آذر 1396نظر دهید »

مناظره علمای شیعه و سنی در حضور فرزند آلب ارسلان سلجوقی- قسمت پانزدهم
مناظره‌ي روز سوم

شيخ عباسي: شيعيان عقيده دارند كه عمر فضيلتي نداشته است، در حالي كه بسياري از فتوحات و كشورگشايي‌هاي اسلامي به دست او انجام شد.[1]

علوي: در پاسخ اين پرسش بايد گفت:

اولاً،همه‌ي حاكمان و پادشاهان نيز براي گسترش قلمرو سرزمين خود، فتوحاتي انجام مي‌دهند. آيا اين فضيلت به شمار مي‌آيد؟

ثانياً، حتي اگر بپذيريم كه آن فتوحات، فضيلتي به شمار مي‌آيد، آيا مي‌تواند غصب خلافت پيامبر(ص) از سوي عمر را توجيه كند؟ در حالي كه پيامبر خدا (ص) وي را جانشين خود قرار نداده و علي بن ابي طالب (ع) را به عنوان امام پس از خود تعيين فرموده بود.

از شما مي‌پرسم، جناب پادشاه! اگر شخصي را به عنوان قائم مقام خود تعيين كنيد و سپس ديگري بيايد و خلافت شما را غصب كند و جانشين او شود و در ادامه، كشورگشايي كند و كارهاي به‌ظاهر مفيدي هم انجام دهد، آيا از كشورگشايي‌هاي او خشنود مي‌شويد، يا اين كه به خاطر عزل جانشين شما و غصب منصبتان بدون اجازه‌ي شما، خشمگين خواهيد شد؟

پادشاه گفت: بديهي است كه خشمگين مي‌شوم و كشورگشايي‌ها نمي‌تواند او را تبرئه كند!

علوي: عمر نيز چنين كرد، مقام خلافت را غصب كرد و بدون اجازه‌ي پيامبر(ص)، جانشين آن حضرت شد.

ثالثاً، كشورگشايي‌هاي عمر اشتباه بود و نتايج منفي و معكوس در برداشت، زيرا رسول خدا (ص) بر كسي يورش نبرد، بلكه نبردهاي آن حضرت در اصل جنبه‌ي دفاعي داشت و از اين رو مردم به ميل و رغبت خود به اسلام مي‌گرويدند و گروه گروه ايمان مي‌آوردند، زيرا دريافته بودند كه اسلام، دين صلح و آرامش است.

اما عمر، به كشورها هجوم برد و با شمشير و زور بر آنها غالب شد و از اين رو ملت‌ها از اسلام دور شدند و اسلام را متهم كردند كه به جاي منطق و استدلال، از زور و شمشير استفاده مي‌كند و اين موجب افزايش دشمنان اسلام شد. بنابراين كشورگشايي‌هاي عمر، نام اسلام را خدشه‌دار كرد و نتايج معكوس دربر داشت.[2]

اگر ابوبكر و عمر، خلافت را از صاحب اصلي آن يعني امام علي بن ابي طالب (ع) غصب نكرده بودند و امام پس از رسول خدا، مستقيماً زمام خلافت را به دست مي‌گرفت، سيره‌ي رسول خدا را به اجرا مي‌گذاشت و روش و منش ايشان را ادامه مي‌داد و اين امر موجب مي‌شد كه مردمان، گروه گروه به دين اسلام درآيند و اسلام چندان گسترش مي‌يافت كه سراسر كره‌ي زمين را در بر مي‌گرفت، اما چنين نشد، لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم..

پادشاه خطاب به شيخ عباسي: چه پاسخي داري؟

عباسي: من تا كنون چنين چيزي نشنيده بودم!

علوي گفت: اكنون كه شنيدي و حقيقت بر تو آشكار شد، پيروي از خلفا را رها كن و از خليفه‌ي بر حق رسول خدا (ص)، يعني امام علي بن ابي طالب (ع) پيروي كن…

منبع: مناظرات علمای شیعه و سنی

مترجم: مهدی سرحدی

[1] . در برخي كتب اهل سنت، ادعاهاي بسياري در مورد شجاعت و صلابت عمر ذكر گرديده، از جمله آن كه قريش پس از ايمان آوردن عمر به هراس افتاد، و با اسلام آوردن او مسلمانان شوكت يافتند و اسلام عزت يافت و اين كه پيامبر(ص) تا پيش از اسلام آوردن عمر، دعوت خويش را آشكار نكرده بود و.. اما در هيچ يك از متون معتبر تاريخي، مدركي در اثبات شجاعت هاي او ذكر نشده و از هيچ يك از پهلوانان عرب و يا حتي افراد معمولي كه در جنگ‌ها و مبارزات به دست عمر كشته شده باشند، نامي به ميان نيامده است، بلكه مدارك تاريخي موجود، عكس اين موضوع را ثابت مي‌كند، چنان كه در تاريخ آمده است كه عمر در جنگ احد، جزء گريزندگان از جنگ بود و در جنگ حنين نيز از معركه گريخت، وهنگامي كه رسول خدا (ص) او را براي فتح خيبر فرستاد، ناكام و شكست خورده بازگشت و حتي در سريه هايي كه رسول خدا (ص) افرادي را امير لشكر قرار مي‌داد، عمر همواره از جمله‌ي سپاهيان عادي بود و آخرين نمونه‌ي آن نيز لشكر اسامه بود كه پيامبر(ص) عمر و ابوبكر را جزء سپاهيان تحت امر اسامه‌ي جوان قرار داد.

[2] . متون و آياتي كه در قرآن كريم درباره‌ي جهاد وارد شده است، به رسول خدا و امام بر حق تعيين شده توسط آن حضرت اختصاص دارد و رسول خدا و امام بر حق، تنها كساني هستند كه مي‌توانند پرچم جهاد در برابر ديگران را برافرازد، و زماني كه رسول خدا يا جانشين بر حق او چنين كنند، جهاد آنان مشروعيت خواهد داشت، زيرا آنان به ناحق كسي را نمي‌كشند و به اسارت نمي‌گيرند، اما كساني كه خلافتشان از اساس باطل باشد، كشورگشايي‌هاي آنان نيز باطل و ناروا خواهد بود. خلفاي سه گانه نيز حكم جهاد را به غلط به اجرا گذاردند و آن را به نفع حكومت خود مصادره كردند.


موضوعات: مناظره ها
   شنبه 25 آذر 1396نظر دهید »

مناظره علمای شیعه و سنی در حضور فرزند آلب ارسلان سلجوقی- قسمت چهاردهم

پادشاه گفت: راستش را بخواهيد، من نيز حكم متعه را خوش ندارم!

علوي: آيا قبول داري كه متعه يكي از احكام اسلام است؟

پادشاه: نه، قبول ندارم.

علوي: پس معناي آيه‌ي ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ و مفهوم كلام عمر كه گفت: «متعتان كانتا علي محمد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب عليهما» چيست؟

آيا همين سخن عمر نشانگر آن نيست كه متعه‌ي زنان در زمان رسول خدا (ص) و در زمان ابوبكر و بخشي از دوران خلافت عمر، مورد پذيرش قرار داشته و سپس عمر آن را تحريم كرده است؟ به علاوه، دلايل بسياري در حلال بودن آن وجود دارد، چنان كه عمر، خود نيز متعه انجام داده بود و عبدالله بن زبير از متعه متولد شده بود.

پادشاه به وزير گفت: نظر تو چيست، اي وزير؟

خواجه نظام الملك گفت: دلايل علوي صحيح و درست است، اما از آنجا كه عمر آن را تحريم كرده، بايد بپذيريم .

علوي: آيا پيروي از خدا و رسول مهمتر است يا تبعيت از عمر؟ مگر اين آيه را نخوانده‌اي كه مي‌فرمايد: ﴿ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ﴾ و يا ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ و ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ و در حديث مشهور نيز آمده است: «حلالُ محمدٍ حلالٌ الي يومِ القيامة و حرامُ محمدٍ حرامٌ الي يومِ القيامة» .

پادشاه گفت: من تمامي احكام اسلام را قبول دارم، اما علت حلال بودن متعه را نمي‌فهمم.

آيا كسي حاضر مي‌شود دختر يا خواهرش را به مردي بدهد تا مدتي از او بهره گيرد؟ آيا اين عمل ناپسند نيست؟

علوي: اي پادشاه! آيا كسي حاضر است دختر يا خواهرش را به عقد دائم مردي درآورد در حالي كه مي‌داند آن مرد ، پس از مدتي او را طلاق خواهد داد؟

پادشاه: نه.. گمان نمي‌كنم..

علوي: اما اهل سنت، چنين عقد دائمي را و طلاق پس از آن را صحيح مي‌دانند، در حالي كه تفاوت متعه با عقد دائم آن است كه متعه با پايان مدت آن، پايان مي‌يابد و عقد دائم با طلاق منقطع مي‌گردد. پس حكم متعه، صحيح است زيرا يكي از نيازهاي انسان را برطرف مي‌كند، چنان كه عقد دائمي هم كه با طلاق قابل فسخ است، براي برطرف كردن نياز انسان مقرر گشته است.

از طرفي، زنان بيوه كه شوهران خود را از دست داده‌اند و كسي آنان را به عقد دائم در نمي‌آورد، آيا متعه راهي مناسب براي حفظ آنان از گناه وفساد نيست؟ ضمن آن كه از اين طريق، مالي هم به دست مي‌آورند تا زندگي شان را بگذرانند..

همچنين در مورد جوانان و مرداني كه بنا بر شرايطي، امكان ازدواج دائم را ندارند، آيا متعه تنها راه مناسب براي دور كردن آنان از گناه و فساد نيست؟

اي پادشاه! به عقيده من تمامي گناهاني كه در مورد مسائل جنسي روي مي‌دهد، عمر در گناه آن شريك است، زيرا عمر بود كه مردم را از متعه منع كرد و در تاريخ آمده است كه پس از تحريم متعه از سوي عمر، زنا در ميان مردم زياد شد.

اما در مورد اين كه شما مي‌گوييد: «من خوش ندارم..»، بايد بگويم كه اسلام كسي را به اين كار وادار نكرده است، چنان كه كسي را مجبور نمي‌كند كه دخترش را به عقد دائم كسي درآورد، در حالي كه مي‌داند مدتي بعد، او را طلاق خواهد داد. به علاوه، موافقت يا مخالفت مردم با احكام الهي، تأثيري در حلال يا حرام بودن آن ندارد و حكم الهي با نظر مردم دگرگون نمي‌شود!

پادشاه رو به وزير كرد و گفت: استدلال علوي در مورد متعه، قوي و غير قابل انكار است!

وزير گفت: هر چه باشد علما از نظر عمر پيروي كرده‌اند.

علوي: اولاً، تمامي علما چنين نكرده‌اند و تنها علماي اهل سنت آن را پذيرفته‌اند.

ثانياً، آيا پيروي حكم خدا و رسول (ص) اولويت دارد، يا تبعيت از عمر؟

ثالثاً، علماي اهل سنت خودشان نيز حكم و فرمان عمر را نقض كرده وبا آن مخالفت نموده‌اند!

وزير پرسيد: چگونه؟

علوي پاسخ داد: زيرا عمر هم متعه‌ي حج را تحريم كرده بود و هم متعه‌ي زنان را، اگر حكم عمر صحيح بوده، چرا علماي شما متعه‌ي حج را تحريم نكرده و با عمر مخالفت نموده‌اند؟ چرا با وجود تحريم آن از سوي عمر، متعه‌ي حج را صحيح مي‌دانيد؟ و اگر حكم عمر نادرست بوده است، چرا نظر او را در مورد تحريم متعه‌ي زنان پذيرفته و به آن عمل كرده‌ايد؟[1]مناظره علمای شیعه و سنی در حضور فرزند آلب ارسلان سلجوقی- قسمت چهاردهم


پادشاه گفت: راستش را بخواهيد، من نيز حكم متعه را خوش ندارم!

علوي: آيا قبول داري كه متعه يكي از احكام اسلام است؟

پادشاه: نه، قبول ندارم.

علوي: پس معناي آيه‌ي ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾ و مفهوم كلام عمر كه گفت: «متعتان كانتا علي محمد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب عليهما» چيست؟

آيا همين سخن عمر نشانگر آن نيست كه متعه‌ي زنان در زمان رسول خدا (ص) و در زمان ابوبكر و بخشي از دوران خلافت عمر، مورد پذيرش قرار داشته و سپس عمر آن را تحريم كرده است؟ به علاوه، دلايل بسياري در حلال بودن آن وجود دارد، چنان كه عمر، خود نيز متعه انجام داده بود و عبدالله بن زبير از متعه متولد شده بود.

پادشاه به وزير گفت: نظر تو چيست، اي وزير؟

خواجه نظام الملك گفت: دلايل علوي صحيح و درست است، اما از آنجا كه عمر آن را تحريم كرده، بايد بپذيريم .

علوي: آيا پيروي از خدا و رسول مهمتر است يا تبعيت از عمر؟ مگر اين آيه را نخوانده‌اي كه مي‌فرمايد: ﴿ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ﴾ و يا ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ و ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ و در حديث مشهور نيز آمده است: «حلالُ محمدٍ حلالٌ الي يومِ القيامة و حرامُ محمدٍ حرامٌ الي يومِ القيامة» .

پادشاه گفت: من تمامي احكام اسلام را قبول دارم، اما علت حلال بودن متعه را نمي‌فهمم.

آيا كسي حاضر مي‌شود دختر يا خواهرش را به مردي بدهد تا مدتي از او بهره گيرد؟ آيا اين عمل ناپسند نيست؟

علوي: اي پادشاه! آيا كسي حاضر است دختر يا خواهرش را به عقد دائم مردي درآورد در حالي كه مي‌داند آن مرد ، پس از مدتي او را طلاق خواهد داد؟

پادشاه: نه.. گمان نمي‌كنم..

علوي: اما اهل سنت، چنين عقد دائمي را و طلاق پس از آن را صحيح مي‌دانند، در حالي كه تفاوت متعه با عقد دائم آن است كه متعه با پايان مدت آن، پايان مي‌يابد و عقد دائم با طلاق منقطع مي‌گردد. پس حكم متعه، صحيح است زيرا يكي از نيازهاي انسان را برطرف مي‌كند، چنان كه عقد دائمي هم كه با طلاق قابل فسخ است، براي برطرف كردن نياز انسان مقرر گشته است.

از طرفي، زنان بيوه كه شوهران خود را از دست داده‌اند و كسي آنان را به عقد دائم در نمي‌آورد، آيا متعه راهي مناسب براي حفظ آنان از گناه وفساد نيست؟ ضمن آن كه از اين طريق، مالي هم به دست مي‌آورند تا زندگي شان را بگذرانند..

همچنين در مورد جوانان و مرداني كه بنا بر شرايطي، امكان ازدواج دائم را ندارند، آيا متعه تنها راه مناسب براي دور كردن آنان از گناه و فساد نيست؟

اي پادشاه! به عقيده من تمامي گناهاني كه در مورد مسائل جنسي روي مي‌دهد، عمر در گناه آن شريك است، زيرا عمر بود كه مردم را از متعه منع كرد و در تاريخ آمده است كه پس از تحريم متعه از سوي عمر، زنا در ميان مردم زياد شد.

اما در مورد اين كه شما مي‌گوييد: «من خوش ندارم..»، بايد بگويم كه اسلام كسي را به اين كار وادار نكرده است، چنان كه كسي را مجبور نمي‌كند كه دخترش را به عقد دائم كسي درآورد، در حالي كه مي‌داند مدتي بعد، او را طلاق خواهد داد. به علاوه، موافقت يا مخالفت مردم با احكام الهي، تأثيري در حلال يا حرام بودن آن ندارد و حكم الهي با نظر مردم دگرگون نمي‌شود!

پادشاه رو به وزير كرد و گفت: استدلال علوي در مورد متعه، قوي و غير قابل انكار است!

وزير گفت: هر چه باشد علما از نظر عمر پيروي كرده‌اند.

علوي: اولاً، تمامي علما چنين نكرده‌اند و تنها علماي اهل سنت آن را پذيرفته‌اند.

ثانياً، آيا پيروي حكم خدا و رسول (ص) اولويت دارد، يا تبعيت از عمر؟

ثالثاً، علماي اهل سنت خودشان نيز حكم و فرمان عمر را نقض كرده وبا آن مخالفت نموده‌اند!

وزير پرسيد: چگونه؟

علوي پاسخ داد: زيرا عمر هم متعه‌ي حج را تحريم كرده بود و هم متعه‌ي زنان را، اگر حكم عمر صحيح بوده، چرا علماي شما متعه‌ي حج را تحريم نكرده و با عمر مخالفت نموده‌اند؟ چرا با وجود تحريم آن از سوي عمر، متعه‌ي حج را صحيح مي‌دانيد؟ و اگر حكم عمر نادرست بوده است، چرا نظر او را در مورد تحريم متعه‌ي زنان پذيرفته و به آن عمل كرده‌ايد؟[1]


موضوعات: مناظره ها
   شنبه 25 آذر 1396نظر دهید »


موضوعات: شیعه و سنی
   جمعه 24 آذر 13961 نظر »

1 ... 7 8 9 ...10 ... 12 ...14 ...15 16 17 ... 30

آخرین نظرات
  • صهباء  در خیلی با نمک
  •  در صحیح مسلم را بیشتر بشناسیم
حقانیت شیعه
 
مداحی های محرم