« مناظره قسمت چهارم حتما از قسمت اول دنبال کنید | شبهه شماره 7 » |
سيوطي در الاتقان آورده است: ابن ابي حاتم و ابوجرير و ابن منذر با سند صحيح از سعيد بن جبير نقل كردهاند كه پيامبر اكرم در مكه اين آيات سورهي نجم را تلاوت ميكرد: «افرايتم اللات و العزي* و مناه الثالثه الاخري»، ناگهان [العياذ بالله] شيطان بر زبان آن حضرت اين عبارات را جاري كرد: «تلك الغرانيق العُلي و إن شفاعتهم لترتجي». پس مشركان گفتند: پيش از اين هيچگاه خدايان (بتهاي) ما را به نيكي ياد نكرده بود. پس به سجده افتادند و آن حضرت نيز سجده كرد و اين آيات نازل شد[!] داستان غرانيق در ميان مورخان و مفسران مشهور است و ابن حجر عسقلاني هم آن را شرح داده است. همچنين در فتح الباري (شرح صحيح بخاري)، ج 8، ص 354 و 355 نيز اين داستان آمده است.
[2] . در ميان اهل سنت و شيعيان، روايات بسياري دربارهي تحريف قرآن وجود دارد كه مدعي افزوده يا كاسته شدن آيات قرآن هستند و شبهاتي را نيز پديد آوردهاند، اما شيعيان اين قبيل روايات را نادرست ميدانند و بر اساس اصل «تطبيق احاديث با قرآن و عقل»، به اين گونه روايات اعتنا نميكنند. اما روايات اهل سنت دربارهي تحريف قرآن، حتي در كتب صحاح (به ويژه صحيح بخاري و صحيح مسلم) نيز ذكر شده و قابل انكار نيست.
از جمله مهم ترين اين روايات آن است كه به نقل از عمر آمده است: «از جمله آياتي كه خداوند نازل كرد، آيهي رجم بود كه آن را خوانده و دريافته بوديم و رجم از جمله حدودي است كه خداوند در مورد زناي محصن مقرر فرموده است، اما ميترسم كه زماني بگذرد و مردم بگويند كه به خدا ما آيهي رجم را در كتاب خدا نيافتيم»! (بخاري، كتاب حدود، باب رجم حُبلي)
اما متن آن آيهي خيالي از اين قرار است: «الشيخ و الشيخة اذا زنيا فارجموهما البتة، نكالاً من الله»! (سنن ابن ما جه و موطأ مالك)
همچنين آيهي خيالي ديگري را به قرآن نسبت دادهاند كه متن آن چنين است: «أن لا ترغبوا عن آبائكم فاته كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم …»!
و به نقل از عايشه آمده است: در قرآن آيهي «عشر رضعات معلومات» وجود داشت و زماني كه پيامبر از دنيا رفت نيز اين آيه بخشي از قرآن بود! (صحيح مسلم، كتاب رضاع، باب التحريم بخمس رضعات).
همچنين از ابوموسي اشعري چنين نقل شده است: «در قرآن سورهاي بود كه از لحاظ حجم و محتوا به سورهي برائت (توبه) شباهت داشت و آن را ميخوانديم، اما فراموشش كرده ام و تنها اين آيه را از آن به خاطر دارم: «لو كان لابن آدم واديان من مالٍ لابتغي واديا ثالثاً و لا يملأ جوف ابن آدم الا التراب .. [!] (صحيح مسلم، كتاب زكات)
و سورهي ديگري هم در قرآن بود كه به يكي از مسبحات (سورههايي كه با تسبيح آغاز ميشود) شباهت داشت، اما آن را نيز فراموش كردهام و تنها اين آيه از آن را به ياد دارم: «يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فنكتب شهادة في اعناقكم فتسالون عنها يوم القيامه … [!] (صحيح مسلم، باب «لو أن لابن آدم واديَين»).
همچنين در كتب اهل سنت به نقل از عائشه آمده است: سورهي احزاب در زمان پيامبر (ص) دويست آيه داشت، اما وقتي عثمان قرآن را به نگارش درآورد، اين سوره بهاندازهي فعلي شده !! (الاتقان سيوطي، باب ناسخ و منسوخ)
و از ابن عمر نقل شده است كه: «هيچ يك از شما نبايد بگويد كه تمام قرآن را خواندم، كسي چه ميداند، بسياري از قرآن حذف شده است، پس بگوييد اين اندازه از قرآن را كه در دسترس است، خواندم»! (همان منبع)
از اين قبيل روايات در كتب سنن و فقه اهل سنت بسيار يافت ميشود، هر چند اعتقاد به آن به ظاهر كفرآميز به نظر ميرسد، اما چنين رواياتي نزد اهل سنت معتبر و مقبول هستند، زيرا در صحيح بخاري و مسلم نيز ذكر شدهاند.
ترجمه مهدی سرحدی (مناظرات علمای شیعه و سنی)
+ نوشته شده در یکشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:4 توسط | آرشیو نظرات
فرم در حال بارگذاری ...