« مناظره قسمت 18 | مناظره قسمت 16 » |
مناظره علمای شیعه و سنی در حضور فرزند آلب ارسلان سلجوقی- قسمت هفدهم
عباسي: فرض كنيم كه عمر خطا كرد، حكومت را غصب نمود و تحريف و بدعت پديد آورد، اما چرا ابوبكر را ملامت ميكنيد؟
علوي گفت: به دلايل متعدد، كه دو مورد از آن را ذكر ميكنم:
نخست، رفتار ناشايست او با فاطمهي زهرا(س)، دختر رسول خدا و برترينِ زنان دو جهان،
و دوم آن كه ابوبكر، خالد بن وليد، آن مجرم زناكار را از اجراي حد الهي رهانيد.
پادشاه با تعجب پرسيد: خالد بن وليد چه جرمي مرتكب شده بود؟
علوي گفت: جنايت خالد آن بود كه وقتي ابوبكر او را براي كشتن مالك بن نويره- كه رسول خدا (ص) او را به بهشت بشارت داده بود- و قبيلهاش فرستاد، مالك بيرون مدينه بود و چون ديد كه خالد با لشكري به سوي آنان ميآيد، قبيلهاش را فرمان داد كه سلاح برگيرند و آمادهي نبرد شوند. آنان سلاح بر گرفتند، اما وقتي خالد به آنان رسيد، نيرنگ و فريب پيشه كرد و به خداوند سوگند ياد كرد كه نيت سويي نسبت به آنان ندارد و گفت: ما براي جنگ با شما نيامدهايم، بلكه امشب را نزد شما ميهمان هستيم.
وقتي خالد به خداوند سوگند ياد كرد، مالك اطمينان پيدا كرد به همراه افراد قبيله، سلاح را بر زمين نهاد. چون وقت نماز فرا رسيد و مالك و قبيلهاش به نماز ايستادند، خالد و سربازانش بر او حمله بردند، دست و پاي مالك را بستند و او و تمامي افراد قبيلهاش را كشتند. وقتي نگاه خالد به همسر مالك- كه زني زيبا رو بود- افتاد، همان شب با او همبستر شد. آنان سر مالك و افراد قبيلهاش را به جاي سنگ به زير ديگها نهادند تا طعام مهيا كنند و بخورند!
وقتي خالد به مدينه بازگشت، عمر خواست تا به خاطر كشتن مسلمانان و زنا با همسر مالك، بر خالد حدّ جاري كند و وي را قصاص نمايد، اما ابوبكر عمر را به شدت از اين كار منع كرد و بدين ترتيب، خون مسلمانان را به هدر داد و حدّي از حدود الهي را تعطيل نمود.
پادشاه به وزير گفت: آيا گفتههاي علوي دربارهي خالد و ابوبكر صحت دارد؟
وزير گفت: آري، مورّخان چنين آوردهاند !
پادشاه گفت: پس چرا برخي از مردم، خالد را «شمشير برّان خداوند» مينامند؟
علوي گفت: در واقع خالد، «شمشير ناراست شيطان» است، اما از آنجا كه او با علي بن ابي طالب (ع) دشمني داشت و عمر را در آتش زدن درِ خانهي فاطمهي زهرا (س) ياري داد، برخي از اهل سنت او را «سيف الله» (شمشير خداوند) ناميدهاند !!
فرم در حال بارگذاری ...