« شعار های فریبنده و کاذبشبهه پیرامون زنان »

5 : بررسی نقش کلی زنان در جوامع غربی

نمونه هایی از رفتار با زنان در غرب را در نظر بگیرید و در ان کمی هم تعقل کنید

مثلا :

خانم نيتام لويى عضو كنگره آمريكا مى‏گويد: هنگامى كه در سال 1989 م به كنگره راه يافتم تنها 13 % از بودجه مؤسسه ملى تندرستى به نيازهاى مرتبط با تندرستى زنان اختصاص يافته بود و تنها سه متخصص در اين زمينه فعاليت داشتند باور كنيد يا نكنيد موشهاى آزمايشگاه هم همگى مذكر بودند به اين ترتيب بود كه اعضاى زن كنگره خواستار بودجه بيشتر براى اين سازمان شدند امروزه اين سازمان به شكل گسترده‏اى فعال است و بودجه آن 40% افزايش يافته است.

در كشور اسپانيا با وجود برجسته بودن شعار برابرى حقوق زن و مرد در زندگى مشترك در غالب خانواده‏ها مردسالارى حاكم است و بدرفتارى مردان نسبت به زنان امرى عادى و رايج است و از آغاز سال 2000 ميلادى حدود ششصد هزار زن به دليل خشونت شوهرانشان به دادگاه شكايت كرده‏اند. بيكارى، اعتياد به مواد مخدر، الكل و اختلافات خانوادگى عامل اصلى بروز خشونت و بدرفتارى مردان اسپانيايى نسبت به همسرانشان است، همچنين از هر سه زن ايتاليايى يك نفر مخالف بچه دار شدن است و اين افراد نداشتن خانه، شغل نامناسب و افزايش اعمال غيرقانونى در جامعه را دليل اين پديده مى‏دانند. در كشور آلمان 10 درصد استادان دانشگاه زنان هستند اما 4/50 % كاركنان دانشگاه بانوان مى‏باشند كه از اين ميزان 3/70 % در امور ادارى و غير علمى و تنها 4/24 % در بخش هنرى و علمى مشغول فعاليت بوده‏اند. فنلاند از اولين كشورهايى است كه حق رأى زنان در آن به رسميت شناخته شده است اما تازه در آستانه سال 2000 ميلادى براى نخستين بار رياست جمهورى بانوان را تجربه مى‏كند.(در حالی که بلقیس حاکم زنی که در قران بیان شده است تقریبا چندین هزار سال پیش بر مردم حاکم بوده است) در كتابى كه به تازگى در فرانسه به چاپ رسيده نقش زنان در رسانه‏هاى اين كشور اروپايى مورد بررسى قرار گرفته است، نويسنده اين اثر خاطرنشان مى‏نمايد در رسانه‏ها از زنان اين كشور به عنوان عناصرى پيش پاافتاده كليشه‏اى، داوطلبان بى‏ارزشى و هرزگى استفاده و بويژه بر ظواهر فيزيكى آنان تأكيد مى‏شود و سهم زنان در رسانه‏هاى جمعى در مجموع يك به پنج است پديد آورنده اين اثر عوامل فوق را به دليل نابرابرى‏هاى موجود در اجتماع و رجحان اخبار مربوط به قدرت حاكميت در مطبوعات بديهى مى‏داند وى مى‏افزايد با وجود آن كه 40 % كل روزنامه نگاران زن هستند 10% مشاغل مديريتى را در اختيار دارند، نتيجه اين امر آن است كه زنان روزنامه خوان تمايل كمترى به رسانه‏ها دارند چرا كه خود را در آنجا نمى‏يابند.

در سال 1911 ميلادى آكادمى علوم فرانسه بر مبناى پيش قضاوت‏هاى مبتنى بر برترى جنس مذكر اعطاى جايزه نوبل فيزيك را به بانوى دانشمند مخترع بزرگ اروپا ـ مارى كورى ـ كه جان خويش را در مسير تحقيق از دست داد، رد كرد اكنون هم با گذشت چندين دهه و تحولات گسترده و اين كه 56 % كل دانشجويان آن در مقطع تحصيلات عالى دخترند تنها 7/27 % كادرهاى علمى و تحقيقاتى در دانشگاه به زنان اختصاص يافته است، اين محروميت زنان در بخش علمى يك مسئله واقعى اجتماعى را مطرح مى‏كند و بى‏ثباتى و عدم اعتدال در اجراى حقوق شهروندى را در پى‏دارد. در مدارس مختلط هم فرهنگ برترى مردان حاكم است و تحرك و پويايى كلاس غالباً تحت تأثير حضور گروه پسران است و در شرايطى كه زنان 77 % كادر آموزشى مدارس را به خويش اختصاص داده‏اند ترجيح مى‏دهند بيشتر از پسرها سؤال كنند تا دختران و نيز غالباً با ميل آنان پيش مى‏روند و در تشويق و راهنمايى جنس مذكر جدى‏ترند اين رفتارها موجب مى‏شود كه دختران در حاشيه قرار بگيرند و به لحاظ فيزيكى و فكرى كمتر مورد ارزيابى و ارزش دهى قرار گيرند. و با ادامه اين روش توأم با تبعيض اطمينان خويش را از دست مى‏دهند و به خود القاء مى‏كنند كه نسبت به جنس مخالف از درجه كمتر اهميت برخوردارند و گويا از همان ابتدا فرهنگ زير دست بودن و تبعيت زنان را از همان مقطعى كه بايد براى موفقيت در مرحله كوشش و تحرك وارد شوند (يعنى مدرسه) باز مى‏دارد و اين حقايق در كشورى روى مى‏دهد كه مدعى تساوى حقوق زنان و مردان است و جارو جنجال تبليغى شديدى در اين خصوص به راه انداخته است.

مقامات و فعالان حقوق بشر در كشورهاى بلغارستان و لهستان اظهار داشته‏اند: زنان بلغارى بيشترين شمار برده‏هاى جنسى در لهستان را تشكيل مى‏دهند. استانا بوشكا رئيس دفتر پروژه موسوم به لااسترادا كه هزينه آن را اتحاديه اروپا تأمين مى‏نمايد و عليه قاچاق زنان فعاليت مى‏كند مى‏گويد برده‏هاى جنسى خارجى ساكن لهستان غالباً زنان بلغارى هستند كه در شرايط آشفته، ناگوار و اسف انگيزى زندگى مى‏كنند.

دفتر سازمان جهانى مهاجرت در بيشكك(مركز قرقيزستان) خاطرنشان ساخت در سال 1999 ميلادى حدود 4000 نفر از زنان و كودكان قرقيزى به سرزمين‏هاى ديگر عازم و ناگزير به خود فروشى شده‏اند كه 72 % آنان را دختران 25 ساله و كمتر از آن تشكيل داده‏اند

یا بررسي پديده آزارهاي جنسي را با نقل قولي از «مارلين فرنچ» : او مي‏گويد: «همه مردان در هر طبقه كاري كه باشند، ‏حتي اگر عده‏اي از آنها شركت فعّال نداشته باشند و فقط بيننده باشند، ‏در رساندن آزار جنسي به زنان همكار، ‏باهم همدست هستند. طبق شهادت زناني كه در شركت‏هاي آتش‏نشاني آمريكا كار مي‏كنند، ‏آنها به قدري مورد اذيت و آزار جنسي هستند كه خطري براي زندگي آنها به شمار مي‏روند.»

حضور و مشاركتِ برابرِ زنان در محيطهاي كارِ بيرون از خانه و قرار گرفتن در كنار همكاران مرد، ‏از جمله مقوله‏هايي بوده و هست كه همواره از سوي ديدگاه‏هاي فمينيستي ترويج شده است. جوامع صنعتي غرب نيز در حركتي هماهنگ، ‏با ناديده انگارىِ تفاوت‏هاي زيستي و غريزي زنان و مردان، ‏فرصت‏هاي مساوي و متعددي براي‏اشتغال زنان ‏ـ حتي در كارهايي مانند معماري، ‏مهندسي، ‏معدن، ‏بنّايي، ‏ارتش و.. كه تا پيش از اين به مردان اختصاص داشت ‏ـ فراهم آوردند.‏اما تفاوت‏هاي واقعي ناديده گرفته شده، ‏معادله را به نفع مردان و به ضرر زنان تغيير داد. قدرت برتر جسماني و تمايلات شديد غريزىِ مردانه از يك سو، ‏و زيبايي و ضعف جسماني زنان در مقايسه با مردان از سوي ديگر، ‏موجب شد اذيت و آزار زنان از سوي مردان در محيط كار به وقع بپيوندد. عمده گونه‏هاي اين آزار جنسي به شرح ذيل بود:

1. تحقير زنان و توهين به آنها از طريق واگذاري كارهاي حاشيه‏اي و پست به آنان؛
2. تحقير زنان از طريق پرداخت حقوق و مزاياي كمتر به آنها در مقايسه با مردان؛
3. آزارها و خشونت‏هاي جنسي مردانِ همكار؛
4. ضرب و شتم و قتل زنان به دستِ مردانِ همكار.

فرنچ، ‏در بحث «جنگ با زنان در محل كار» به بررسي پيامدهاي زيانبار ديدگاه‏هاي برابرنگري در محل كار مي‏پردازد و اطلاعات و آمار ارزشمندي در اين باره ارائه مي‏دهد. به گفته او، ‏در آمريكا با آن‏كه 55 درصد از زنان در مقابل دريافت دستمزد كار مي‏كنند، ‏ولي همه آنها با تبعيض روبه‏رو هستند. بنيادها و مؤسسات بازرگاني ادعا دارند كه هيچ مانعي در راه پيشرفت زنان قرار نداده‏اند، ‏با وجود اين، ‏شمار اندكي از زنان ترفيع مي‏گيرند و كساني كه در مشاغل تخصصي و مديريتي هستند به مراتب كمتر از همتاي مردِ خود، ‏حقوق دريافت مي‏كنند. اين پديده در همه‏جا، ‏در مؤسسات بازرگاني، ‏بنيادهاي علمي ‏ـ حقوقي و پزشكي به چشم مي‏خورد.

جنگ با زنان در محيط كار ممكن است هدفي منحصر به فرد داشته باشد و آن، ‏نگاه داشتن آنها در مشاغل پايين اقتصادي است كه به صورت‏هاي گوناگون جلوه مي‏كند.

   پنجشنبه 5 بهمن 1396


فرم در حال بارگذاری ...

آخرین نظرات
  • صهباء  در خیلی با نمک
  •  در صحیح مسلم را بیشتر بشناسیم
حقانیت شیعه
 
مداحی های محرم