فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج3، ص20
آقاي تفتازاني مي گويد:
خداي عالم كه قرآن و عترت را با هم قرين کرده است، خواسته است اعلام کند كه تمسک به اينها، منقذ و نجات دهنده از ضلالت و گمراهي است.
يعني: معنايي براي تمسک به کتاب و عترت نيست، مگر فرا گرفتن دستورات آنها، در حوزه هدايت.
شرح مقاصد تفتازاني، ج2، ص221
همچنين واژه «لا تفترقان» و «لن تضلوا» و اينكه در بعضي از جاها آمده «تارک فيکم خليفتين، کتاب الله وعترتي و اهل بيتي»
مسند احمد، ج5، ص182 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج1، ص170
اين مطالب كه گفته شد و ده ها قرائن ديگر، نشان مي دهد كه هدف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از حديث ثقلين، اين بود كه کتاب الله و عترت را با هم، قرين و عِدل و همسنگ و ترازو قرار دهد. همانطوري که امامت و هدايت و جاودانگي قرآن براي همه محرز و ثابت است، امامت و هدايت و جاودانگي اهل بيت (عليهم السلام) هم بايد براي همه ثابت و محرز باشد.
حال حدیث جعل شده بنی امیه را بررسی کنیم :
«كتاب الله و سنتي»:
خود بزرگان اهل سنت با کمال صراحت تصريح دارند بر اينکه اين روايت، روايت صحيحي نيست.
آقاي حسن سقاف - از علماي بزرگ اهل سنت اردن - در اين زمينه مفصلا سخن گفته و ثابت کرده كه اين روايت، صحيح نيست.
حديث «کتاب الله و سنتي» در صحاحشان نيامده است - نه در صحيح بخاري، نه در صحيح مسلم، نه در صحيح ترمذي- . فقط در موطأ مالک آمده كه آن هم به صورت مرفوع و مقطوع و مرسل است و روايت مقطوع از ديدگاه اهل سنت اعتبار ندارد
حضرت علی و حوض کوثر
در این جا برای روشن شدن بیشتر، نخست نظر شما را به چند روایت - که از طریق روایات اهل تسنن نقل شده، و بیانگر برتری حضرت علی (ع) بر همه اصحاب، و خلافت آن حضرت میباشد - جلب نموده و سپس به نقل چند روایت از شیعه میپردازیم:
1- رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) فرمود: «یا فاطمة! انی غدا مقیم علیا علی حوضی و صاحب لوای…; ای فاطمه! من فردای قیامت، علی (ع) را بر حوض کوثر منصوب میکنم، که او پرچمدار من است.» (5)
2- نیز فرمود: «اعطیت فی علی خمسا هن احب الی من الدنیا و ما فیها… و اما الثالثة فوقف علی عقر حوضی، یسقی من عرف من امتی; در مورد علی (ع) به من پنج امتیاز داده شده که آنها برای من محبوبتر است از دنیا و آنچه در دنیا است…، سومی آن این است که علی (ع) بر پایانه حوض من میایستد، و آنان را که از امت من به نیکی میشناسد، از آب آن مینوشاند.» (6)
3- نیز به علی (ع) فرمود: «انک غدا علی الحوض خلیفتی، و انک اول من یرد علی الحوض; تو فردای قیامتبر حوض کوثر جانشین من هستی، و تو نخستین کسی هستی که در کنار حوض بر من وارد میگردی.» (7)
4- نیز فرمود: «والذی نفسی بیده، انک لذواد عن حوضی یوم القیامة تذود کما یزاد البعیر الضال عن الماء بعصا معک من عوسج; تو در قیامت واردین بر حوض من (از منافقان و کفار) را با عصای عوسج که به همراه داری رد میکنی، همان گونه که شتر غریب و گم شده، از آب رد میشود.» (8)
5- رسول خدا (ص) در ضمن گفتاری در شان علی (ع) فرمود: «علی (ع) صاحب حوض من است، دشمنانش را از آن دور میکند، و به دوستانش از آب آن مینوشاند، کسی که از آن آب ننوشد، همیشه به طور ابدی، تشنه میماند، و هرگز سیراب نمیشود، و کسی که از آن شربتی بنوشد، دیگر رنجی نمیبرد، و هرگز تشنه نمیشود.» (9)
6- نیز فرمود: «… کوثر، نهری در بهشت است که عرض وطول آن بین مشرق و مغرب است، هر کس از آن بنوشد دیگر تشنه نمیشود، هر کس با آب آن وضو بسازد، آن چنان پاک میشود که غبار بر او نمینشیند، آن کس که عهد مرا شکسته، و در قتل اهلبیت من شرکت نموده باشد از نوشیدن آب آن محروم خواهد شد.» (10)
آخرین سخن آن که پیامبر (ص) فرمود: «من لم یؤمن بحوضی فلا اورده الله حوضی; کسی که معتقد به وجود حوض کوثر من در قیامت نباشد، خداوند او را بر آن وارد نمیکند.» (11)
1. کوثر، 1.
2. مجمع البیان، ج10، ص549.
3. صحیح مسلم، طبق نقل مجمع البیان، ج10، ص549.
4. مجالس شیخ مفید، ص173; بحار، ج8، ص18 و 25.
5. مناقب ابن مغازلی شافعی، ص151و 188.
6. ذخائر العقبی، ص155; فضائل الصحابه ابن حنبل، ج2، ص661.
7. مناقب ابن مغازلی شافعی، ص238.
8. تاریخ دمشق، ج42، ص140; مناقب خوارزمی، ص109.
9. امالی شیخ صدوق، ص168; بحارالانوار، ج8، ص19.
10. بحار، ج8، ص24.
11. احتجاج طبرسی، مطابق مدرک قبل، ص19.
آقاي حاکم نيشابوري وقتي که به اين خطبه مي رسد، مي گويد:
هذه الخطبة غريب.
کلمه «غريب»، از القابِ دالّ بر ضعف روايت است. يعني اين روايت نا آشناست و قاچاقي وارد احاديث شده است و به درد استدلال نمي خورد.
با اينکه ايشان وقتي به حديث ثقلين مي رسد، مي گويد:
هذا حديث صحيح علي شرط شيخين
مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري،ج3، ص109
آقايان اهل سنت نسبت به کتاب موطأ مالک، اشکال دارند. بعضي ها آن را جزء صحاح سته آورده اند، ولي اکثرا به جاي موطأ مالک، سنن آقاي ابن ماجه قزويني را جزء صحاح سته آورده اند.
مضافا اينكه: گيريم که پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، «کتاب الله و سنتي» فرموده باشد، آيا «کتاب الله و سنتي» ، با «کتاب الله و عترتي» منافات دارد؟ مگر عترت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) غير از سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چيز ديگري هم آورده اند؟ مگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) غير از سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، سنتي از پيش خود آورد؟
آقاي ابن عساکر - از استوانه هاي علمي اهل سنت - در تاريخ دمشق روايت نقل ميكند:
حضرت علي (عليه السلام) عرض کرد: يا رسول الله! بعد از تو، من که وصي تو هستم، چکار کنم؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: تو موظفي كه سنت مرا در ميان مردم منتشر کني، همانطور که اوصياي پيامبران گذشته، سنت پيامبران را بعد از آنان منتشر مي کردند.
تاريخ دمشق لإبن عساكر، ج21، ص415
یا
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
فلا تقدموهما فتهلكوا و لا تقصروا عنهما فتهلكوا و لا تعلموهما فإنهما أعلم منكم
از قرآن و اهل بيت من پيشي نگيرد كه هلاك مي شويد و از آنها هم عقب نمانيد كه هلاك مي شويد. در پي اين نباشيد كه چيزي را به آنها ياد بدهيد، چون آنها از شما عالم ترند.
المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص66 و ج5، ص167- الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص60 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص164 - كنزالعمال، ج1، ص188
یا
ابن حجر عسقلاني نقل مي کند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
من أحب أن يحيي حياتي و يموت ميتتي و يدخل الجنة، فليتول علياً و ذريته من بعده.
هر كس ميخواهد حيات و مماتش، زندگيش و مرگش مانند منِ پيامبر باشد و وارد بهشت هم بشود، علي و ذريۀ او را به عنوان ولي و امام انتخاب بكند.
الإصابة لإبن حجر عسقلاني ، ج2، ص485
بعد جالب اينكه آقاي ابن حجر، اشكال رجالي ميكند و مي گويد:
في اسناده يحيي بن يعلي المحاربي و هو واه.
در سند اين روايت، يحيي بن يعلي وجود دارد که به شدت ضعيف است.
كلمه واه يعني:
ضعيف جداً.
البته اين از عجائبي است كه از ابن حجر - كه از استوانههاي رجال است - صادر شده و هدفش جز اينكه احاديث فضيلت حضرت علي (عليه السلام) را رد كند، چيز ديگري نيست. چون خود ايشان در كتاب تقريب التذهيب، وقتي ترجمۀ يحيي بن يعلي محاربي را ميآورد، مي گويد:
ثقة.
مورد وثوق است.
و در تهذيب التهذيب از ابو حاتم - بنيانگذار علم رجال اهل سنت - نقل ميكند:
قال أبو حاتم ثقة.
آقاي محاربي ثقه است.
تهذيب التهذيب، ج11، ص265
آقاي ذهبي - از استوانههاي علمي اهل سنت - در كتاب ميزان الاعتدال مي گويد:
آقاي يحيي بن يعلي محاربي ثقه است.
ميزان الاعتدال، ج4، ص415
پس اينكه آقاي ابن حجر مي گويد آقاي يحيي بن يعلي محاربي، ضعيف است، بياثر و بر خلاف نظريۀ خودش در كتابهاي رجالي خودش است.
یا