شبهه 2: چرا قران تا سقف 4 زن را برای مرد بیان میکند اما برای زن فقط یک شوهر
اول اینکه بحث کنیزان ربطی به بحث تعدد زوجات ندارد(پس این سخن نویسنده نمونۀ بارز فرافکنی است) دوم اینکه در مورد صیغه فقط مرد نیست که حق دارد هر تعداد زن که خواست بگیرد زن نیز با رعایت ایام عده به صورت نامحدود حق ازدواج موقت دارد.
در ادامه لازم میدانم که مسائلی را شرح دهم:
الف)مهمترین نکته در این بحث اینستکه اسلام با شهوت مخالف نیست، بلکه طرفدار قانونمندی شهوت است. پس در هر جایی که مفسده در پی نداشته باشد انسان را در شهوترانی آزاد میگذارد.
ب) نکتۀ دیگر اینستکه برخی انسانها به لحاظ تمایلات شهوانی از سایرین بالاتر و برخی هم در این زمینه از دیگران، ضعیفتر و پایینتر هستندو گروهی نیز دوستدار تنوع هستند. اسلام که دینی کامل است و به تمام مشکلات انسان اندیشیده است، برای افرادی که دارای شهوت بیشتری هستند یا تنوع طلب هستند امکان این را بوجود آورده است که به یک همسر بسنده نکنند با این تفاوت که بنا به عللی که در زیر میاید برای زن این امکان وجود ندارد که چند شوهر را با هم داشته باشد ولی میتواند در عقد شرط حق طلاق بگذارد و بعد از مدتی طلاق بگیرد و با مرد دیگری ازدواج کند، همچنین میتواند عقد موقت کند. این مسائل هر چند در جامعۀ امروزی ما ناپسندیده هستند ولی از دید اسلام بلامانع هستند. اسلام حاضر نیست بخاطر طرز فکر غلط گروهی از انسانها گروه دیگری را شکنجه دهد. در ضمن اگر اسلام این قانون را نمیگذاشت میزان فساد در جامعه افزایش میافت زیرا افردی که شهوت بیشتری دارند از انجا که راهی شرعی برای ارضای تمایلات خود نمیجستند، به دنبال فساد میرفتند.
ج)تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آنرا محدود و مقید کرده است.
د) قوانین اسلام بر مبنای نیازهای واقعی اسلام است و نه احساسات. چه بسا طفلی از آمپول به گریه بیفتد ولی این آمپول برای خود او مفید است.
ه)بقای میل جنسی در مرد بیشتر از زن است. زنان در سنی خاص میل جنسی را از دست میدهند ولی مردان نه.
خب حالا برویم سراغ بخشهای مختلف شبهه:
۱) مرد میتواند چند همسر داشته باشد ولی زن نه:
با وجود چند شوهر پدر فرزند مشخص نیست، ام علم ژنتیک انرا مشخص میسازد!! ولی این علم به تازگی چنین قدرتی یافته است و نمیگوید که برای قرنهای پیشین چکار باید میکردند؟
به غیر از مورد بالا بحث دیگر که به کمک علم هم حل شدنی نیست اینستکه، به صورت اساسی مرد خیلی سختتر میتواند بپذیرد که زنش با یک مرد دیگر ارتباط دارد. شاید زنی بتواند با موضوع هوو کنار بیاید ولی یک مرد محال است که بتواند برای عشق خود شاهد رقیب باشد. حتی در ملل خارجی هم، هرگز نمیبینید که زنی با دو مرد رابطه داشته باشد مگر اینکه آن دو مرد از حضور دیگری در روابط ان زن خبر نداشته باشند یا اینکه ان زن روسپی باشد .
به غیر از بحث بالا بحث دیگر اینستکه فرض کنیم دو یا چند مرد بپذیرند که با یک زن رابطه داشته باشند و زمانها را طوری تقسیم کنند که تداخلی پیش نیاید و … باز هم زمانی که این زن باردار بشود، مردها دچار مشکل میشوند. فرض کنید از همان اول میدانیم که پدر کیست؛ ولی باز هم مشکل اصلی برطرف نمیشود، بدان معنا که این زن در ایام بارداری و همچنین مدتها پس از به دنیا اوردن بچه قادر نیست که شوهرداری کند. این مسئله برای شوهری که پدر است قابل قبول است ولی برای سایر شوهرها هرگز قابل قبول نیست و این رابطه به بن بست میرسد. پس باز هم آشکار است که زن نمیتواند چند شوهر با هم داشته باشد.
۲) زنی که میخواهد عشقش فقط به او فکر کند چه باید بکند؟
سخنی که برخی خانمها اینستکه “ما نمیخواهیم چند شوهر داشته باشیم ولی دوست داریم که شوهرمان فقط به ما فکر کند و زن دیگری نگیرد”
در پاسخ به این بحث باید عرض کنیم که همانگونه که در بالا گفته شد گروهی از مردان هستند که به لحاظ تمایلات شهوانی از سایر مردها بالاترند یا اینکه تنوع طلب هستند. این خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که اینگونه نباشند. بسیاری از مردها هم دوست دارند تا آخر زندگی خود را با همان همسر اول خود بمانند.
شبهه 1 : چرا حضرت علی گفته از مشورت با زنان بپرهیزید ؟
جواب : مهم ترين هدف مشورت ، يافتن بهترين گزينه و شيوه هاي اجرايي است و لذا هر كس نمي تواند طرف مشورت قرار گيرد، زيرا گاه آنها نقاط ضعفي دارند كه مشورت با آنها مايه بدبختي و عقب افتادگي است . چنانكه علي ( ع ) مي فرمايد با فرد بخيل ، ترسو و حريص مشورت نكن ، چون در هر يك از اين ها نقطه ضعفي وجود دارد كه مانع نيل تو به حقيقت مي شوند، در همين راستا، به خاطر برخي نكات بيولوژيكي و زيست شناختي در بانوان كه همانا غلبه احساسات و هيجان ها برخردورزي آنها و نيز محدوديت اجتماعي كه باعث كاهش تجربه آنان مي گردداحيانا” رايزني با بانوان را محدود نموده است .
وگرنه هوش زن و مرد کاملا مساوی است و این را همه میدانند اما فزوني هيجانات دربانوان نسبت به مردان در چهار مورد از پنج هيجان اساسي ( شادي ، عشق ، ترس ، اندوه و خشم ) زنها هيجان هاي شديدتر و فراوان تري گزارش مي كند تا مردها، و آن هيجان مورد استثنا كه مردها بر زن پيشي مي گيرند، خشم است زن ها نه تنها هيجان هاي ظريف ( شادي ، عشق ، ترس و اندوه ) را با شدت وفراواني بيشتري تجربه مي كنند، بلكه همچنين در موقعيت هاي مثبت و منفي ،هيجان ها را بهتر تشخيص داده و بيشتر به آنها پاسخ مي دهند، نتيجه آنكه عقل زن ها هرگز كمتر از مردها نيست بلكه تعقل آنها ( يعني بهره گيري از عقل ) كمتر است و اين به واسطه هيجانات و احساساتي تر بودن آنهاست.
لذا حاصل كلام آن كه به خاطر احساساتي تر بودن زنها و نيزحضور كمتر آنان در جامعه كه باعث نپختگي و تجربه كمتر آنان مي شود يك سري محدوديت هايي در بهره گيري از نظر مشورتي زنان لحاظ شده است .
و در حديثي كه از علي ( ع ) نقل شده است آمده است ( ( اياك و مشاوره النسا فان رايهن الي افن وعزمهن الي وهن ؛ از رايزني با زنان بپرهيز، زيرا راي آنان سست بوده ، درتصميم گيري ناتوانند ) ). و لكن هر دو مساله با رفع عوامل آن قابل جبران است لذا در حديث ديگري كه علامه مجلسي از علي ( ع ) نقل مي كندآمده است : ( ( اياك و مشاوره النسا؛ از مشورت با زنان بپرهيزيد ) ) اما بلافاصله زناني كه كمال عقلشان آزموده و اثبات شده است استثنا مي شود ( ( الا من جربت بكمال عقل ) ) ، ( علامه مجلسي ، بحارالانوار، ج 103؛ طهران : المكتبه الاسلاميه ، 1389ه.ق ، ص 253 ) . اين به لحاظ نوع زنان است و الا چه بسيار مرداني نيز باشند كه احساساتي يا كم تجربه باشند، مشورت با آنان نيز نافع نيست و چه بسا زيان بارباشد .بر اساس حديث مذكور نيز امام علي ( ع ) كمال عقل و آگاهي را در مشورت شونده شرط مي داند و زن بودن را مانع جواز مشورت نمي شمارد . از طرف ديگر دربرخي امور كه تخصصي و آشنايي زنان بيشتر است سفارش شده است كه با زنان مشورت كنيد مثل آن حديثي كه رسول اكرم ( ص ) مي فرمايد : ( ( ايتمروا النسا في بناتهن ؛ در امور مربوط به دخترانتان با زنان خود مشورت كنيد ) )
بالاتر آنكه درقرآن كريم خداوند متعال در برخي مسايل خانوادگي دستور به رايزني زن و مرد وتبادل افكار آنان داده است ( ( فان اراد فصالا عن تراض و تشاور فلا جناح عليهما؛ اگرپدر و مادر بخواهند با رضايت و مشورت يكديگر فرزندشان را زودتر از دو سال ازشير بازگيرند مرتكب گناهي نشده اند ) ) ، ( سوره بقره ، آيه 233 ) یا در سوره طلاق نيز درباره هم فكري وهمكاري زن و مرد اشاره شده است ، ( سوره طلاق ، آيه 6 )
وروايات نقل شده از علي ( ع ) يا ساير روايات اثبات مي كند كه مقصود از ( برحذر داشتن از مشورت با زنان) دقت در گفتار وانديشه هاي زنان معمولي است و يا زنان هوسباز و كم خرد و تبه كار و تهي مغزي كه دل به زخارف فريبنده دنيا بسته و چشم از حقايق برتر فرو بسته اند .اما زناني كه از زرو زيور دنيا اعراض كرده و به تعقل پرداخته اند، مانند مردان شايسته مورد مشورت هستند.
پس قطعاً در صورت صحت آن، مراد امام همه زنان نيست.
اگر مراد همه زنان باشد، چرا حضرت زهرا (س) در مسائل مهم سياسى - اجتماعى زمان خويش شرکت مىکرد؟
اگر مراد همه زنان باشد، چرا دختران حضرت به ويژه حضرت زينب (س) در مسائل سياسى نقش آفرين زمان شدند؟
بسيارى از مردان نيز در امور سياسى و مسائل مهم اجتماعى لياقت لازم را ندارند.