شبهه 10 : بيشتر فقهاي گفته اند انگشتر دادن كفايت از زكات نمينمايد و تكليف زكات را ساقط نمينمايد، مگر آنكه كسي بگويد در حلي و زينت آلات نيز زكات واجب است، و اما كسي كه قيمت را شرط ميداند، پس در نماز نميتوان تعيين بهاء و قيمت يابي نمود.
پاسخ : زکات در قرآن به زکات واجب و صدقه مستحب اطلاق مي شود . اطلاق زکات به زکات واجب اصطلاح متشرعه است که با توجه به کثرت استعمال، بعدها پيدا شده اما در قرآن زکات به معناي عام يعني صدقه واجب و مستحب اطلاق مي گردد که نمونه هاي آن بسيار است. در اين آيه هم صدقه مستحب منظور است ،نه صدقه واجب . بحث از اين که قيمت کافي نيست و يا امام چگونه در نماز محاسبه کرد و… ، همه بحث هاي بي جا است. نيازمندي تقاضاي کمک کرده و اجابت نشده و امام تنها دارايي اش در آن حال يعني انگشتر اش را به او بخشيده است.
شبهه 9 : اميرالمؤمنين (عليه السلام)، ثروت نداشته است. شما شيعيان در تاريخ نوشتهايد که اميرالمؤمنين (عليه السلام) از مال دنيا، چيزي را نداشته است. کسي که زکات نقره ميدهد، بايد ثروت کلاني از نقره داشته باشد تا بتواند از آن زکات بدهد. خود نقره، حتما بايد به نصاب برسد و از حد نصاب هم سال بگذرد تا بر آن، زکات واجب شود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) اينچنين نبوده است.
پاسخ : کلمه زکات که در اينجا آمده است، همان معناي مصطلح نيست. اول شما ثابت کنيد که به همان معناي مصطلح است، سپس اشکال کنيد. مراد از زکات، معناي لغوي آن است که به معناي طهارت و نمو و برکت و مدح است. در قرآن هم از اين تعابير، زياد به کار رفته است. در رابطه با حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب (عليهم السلام) آمده است:
وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ (سوره أنبياء/آيه73(
در مورد حضرت اسماعيل (عليه السلام) آمده است:
وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ كَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (سوره مريم/آيه55(
خيلي واضح و روشن است که زکات در شرايع گذشته، به اين شکلي که ما داريم نبوده است؛ يعني کسي که گندم و جو و طلا و نقرهاش به حد نصاب برسد. بلکه مراد از زکات، همان معناي لُغَوي است که اينها پاک ميساختند و نمو ميدادند و برکت ميآوردند. همانطوري که نمازهاي آنها هم مانند نمازهاي ما نبوده است و شايد نماز در آنها، به معناي دعا و نيايش باشد. همچنين در اين آيه:
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى ـ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (سوره أعلى/آيات14ـ15)
آيا در اينجا هم منظور کسي که زکات مالش را بيرون آورد؟ يا کسي که خودش را پاک و تزکيه کرد؟
در اين آيه چطور:
الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى (سوره ليل/آيه18)
پس، کلمه زکات در اينجا، ثابت نيست که به معناي زکات مصطلح و اخراج مال معين از اموالي که به حد نصاب رسيده است، باشد.
شما از کجا ميگوييد که علي بن أبي طالب (عليه السلام) در اين حد، اموال نداشت؟ آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) در زمان نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، همانند ديگر مجاهدين در جنگها شرکت ميکردند و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم غنائم جنگي را بين همه توزيع ميکرد و از جمله آنها، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود که از اين غنائم ميگرفت. شايد در بعضي از اين موارد، چندين برابر حد نصاب، در اختيار اميرالمؤمنين (عليه السلام) قرار ميگرفت. شايد اميرالمؤمنين (عليه السلام) به خاطر اينکه آن اموال در اختيارش بود، زکات متعلق به آن اموال را داده است، چون در غنائم، لازم نيست که سال بر آن بگذرد. مانند خمس در أرباح مکاسب که مستحب است کسي که ربح ميکند، خمس خود را در همان روز بدهد. در زکات نقدين، اميرالمؤمنين (عليه السلام) منتظر اين نبود که سال بر آن بگذرد، در همان لحظه، زکات آن را حساب کرده و به سائل داده است.
اينها همه بهانههاي بنياسرائيلي است. اينکه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فقير بوده، نه، اميرالمؤمنين (عليه السلام) نميخواست مالي بر مال انباشته کند. خود حضرت در نامه 45 نهج البلاغه که به عثمان بن حنيف مينويسد، ميگويد:
قسم به خدا! اگر بخواهم از بهترين و لذيذتري غذاها بخورم و بهترين و گرانقيمتترين لباسها را بپوشم، ميپوشيدم و مانعي ندارم. ولي هيهات که فرزند أبي طالب اسير دنيا شود و مالي را بر مالي اضافه کند، حال آنکه در کشور اسلامي، افرادي هستند که نان سير خوردن را به ياد ندارند و لباس کافي که خود را بپوشانند، در اختيار ندارند. مرضي بالاتر از اين نيست که يک نفر شب را با شکم سير بخوابد، ولي در اطراف او، افرادي باشند که از گرسنگي، خواب به چشمشان نميرود.
شبهه 9 : اميرالمؤمنين (عليه السلام)، ثروت نداشته است. شما شيعيان در تاريخ نوشتهايد که اميرالمؤمنين (عليه السلام) از مال دنيا، چيزي را نداشته است. کسي که زکات نقره ميدهد، بايد ثروت کلاني از نقره داشته باشد تا بتواند از آن زکات بدهد. خود نقره، حتما بايد به نصاب برسد و از حد نصاب هم سال بگذرد تا بر آن، زکات واجب شود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) اينچنين نبوده است.
پاسخ : کلمه زکات که در اينجا آمده است، همان معناي مصطلح نيست. اول شما ثابت کنيد که به همان معناي مصطلح است، سپس اشکال کنيد. مراد از زکات، معناي لغوي آن است که به معناي طهارت و نمو و برکت و مدح است. در قرآن هم از اين تعابير، زياد به کار رفته است. در رابطه با حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب (عليهم السلام) آمده است:
وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ (سوره أنبياء/آيه73(
در مورد حضرت اسماعيل (عليه السلام) آمده است:
وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ كَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (سوره مريم/آيه55(
خيلي واضح و روشن است که زکات در شرايع گذشته، به اين شکلي که ما داريم نبوده است؛ يعني کسي که گندم و جو و طلا و نقرهاش به حد نصاب برسد. بلکه مراد از زکات، همان معناي لُغَوي است که اينها پاک ميساختند و نمو ميدادند و برکت ميآوردند. همانطوري که نمازهاي آنها هم مانند نمازهاي ما نبوده است و شايد نماز در آنها، به معناي دعا و نيايش باشد. همچنين در اين آيه:
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى ـ وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (سوره أعلى/آيات14ـ15)
آيا در اينجا هم منظور کسي که زکات مالش را بيرون آورد؟ يا کسي که خودش را پاک و تزکيه کرد؟
در اين آيه چطور:
الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى (سوره ليل/آيه18)
پس، کلمه زکات در اينجا، ثابت نيست که به معناي زکات مصطلح و اخراج مال معين از اموالي که به حد نصاب رسيده است، باشد.
شما از کجا ميگوييد که علي بن أبي طالب (عليه السلام) در اين حد، اموال نداشت؟ آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) در زمان نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، همانند ديگر مجاهدين در جنگها شرکت ميکردند و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم غنائم جنگي را بين همه توزيع ميکرد و از جمله آنها، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود که از اين غنائم ميگرفت. شايد در بعضي از اين موارد، چندين برابر حد نصاب، در اختيار اميرالمؤمنين (عليه السلام) قرار ميگرفت. شايد اميرالمؤمنين (عليه السلام) به خاطر اينکه آن اموال در اختيارش بود، زکات متعلق به آن اموال را داده است، چون در غنائم، لازم نيست که سال بر آن بگذرد. مانند خمس در أرباح مکاسب که مستحب است کسي که ربح ميکند، خمس خود را در همان روز بدهد. در زکات نقدين، اميرالمؤمنين (عليه السلام) منتظر اين نبود که سال بر آن بگذرد، در همان لحظه، زکات آن را حساب کرده و به سائل داده است.
اينها همه بهانههاي بنياسرائيلي است. اينکه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فقير بوده، نه، اميرالمؤمنين (عليه السلام) نميخواست مالي بر مال انباشته کند. خود حضرت در نامه 45 نهج البلاغه که به عثمان بن حنيف مينويسد، ميگويد:
قسم به خدا! اگر بخواهم از بهترين و لذيذتري غذاها بخورم و بهترين و گرانقيمتترين لباسها را بپوشم، ميپوشيدم و مانعي ندارم. ولي هيهات که فرزند أبي طالب اسير دنيا شود و مالي را بر مالي اضافه کند، حال آنکه در کشور اسلامي، افرادي هستند که نان سير خوردن را به ياد ندارند و لباس کافي که خود را بپوشانند، در اختيار ندارند. مرضي بالاتر از اين نيست که يک نفر شب را با شکم سير بخوابد، ولي در اطراف او، افرادي باشند که از گرسنگي، خواب به چشمشان نميرود.
شبهه 8 : نماز خود شغلي است كه نبايد شغل ديگري در آن باشد پس چگونه ممكن است كه خداوند بگويد ولي براي شما نيست جز آناني كه در حال ركوع نماز صدقه و زكات بدهند سپس فرموده ي خداوند: (وَيُؤْتُونَ الزَّكَاة) دلالت بر وجوب زكات مي كند.
پاسخ : انسان بايد در نماز حضور قلب داشته باشد و از غير خدا منقطع گردد ولي طبيعي است که اين انقطاع در همه نماز ها و در همه مکا ن ها يکسان حاصل نمي شود . معمولا در مناجات ها و در نماز هاي شب و نمازهايي که اولياي خدا در خلوت هاي خود مي خوانند ، انقطاع هايي به طور کامل حاصل مي شود اما در نماز هاي جماعت و نماز هايي که در مسجد و در ملاء عام مي خوانند ، شرايط براي پيدا شدن چنين انقطاع هايي مهيا نيست . توجه اجمالي به اطراف و با خبر شدن از اتفاقات پيرامون با توجه به نماز و حضور قلب، منافات ندارد . اگر امام در مسجد نماز مستحب يا واجب مي خواند و نيازمندي مراجعه و تقاضا مي کند و اجابت نمي شود و امام متوجه شده و به او در حال نماز و رکوع کمک مي کند ، با توجه به عبادت منافات ندارد بلکه خودش عبادتي است که در ضمن عبادت ديگر واقع شده و نشان از توجه انجام دهنده به کسب رضاي خدا دارد.
شبهه 7 : بر مردي مدح نمي شود مگر به كاري پسنديده و زكات دادن در ركوع مستحب و محمود نيست، و اگر مستحب بود بايد رسول خدا اين كار را كرده باشد و بر آن ترغيب نموده باشد علي و ديگران همه مكرر انجام دهند
پاسخ : در اين آيه دادن زکات و صدقه در حال رکوع مدح نشده بلکه واقعه خارجي دادن زکات در حال رکوع به عنوان نشانه ذکر شده است