نمونه اول : در كتاب صحيح مسلم و بخاري كه مي فرمائيد أصح الكتب بعد از قرآن است، نقل مي كند از قول عايشه كه:
كان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) مضطجعا في بيتي كاشفا عن فخذيه أو ساقيه، فستأذن ابوبكر، فأذن له و هو علي تلك الحال؛ فتحدث ثم استأذن عمر، فأذن له و هو كذلك؛ فتحدث ثم استأذن عثمان، فجلس رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و سوي ثيابه؛ قال محمد و لا أقول ذلك في يوم واحد فتحدث؛ فلما خرج، قالت عايشة: يا رسول الله! دخل أبوبكر، فلم تهتش له و لم تباله؛ ثم دخل عمر، فلم تهتش له و لم تباله؛ ثم دخل عثمان، فجلست و سويت ثيابك؛ فقال الا استحيى من رجل تستحي منه الملائكة.

رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) آن روز كه نوبت من بود، در خانه خوابيده بود، بطوري كه ران حضرت كاملا نمايان بود؛ آقاي ابوبكر آمد و گفت يا رسول الله اجازه داخل شدن مي دهيد و رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) اجازه داد، و ران رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) هم همينطور باز بود؛ با او صحبت كرد و بعد آقاي عمر اجازه ورود خواست و رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) اجازه داد و رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) در همان حال بود؛ با او هم صحبت كرد و در اين هنگام جناب عثمان هم آمد و رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) تا عثمان را ديد، بلند شد و نشست و لباسش را درست كرد و رانهايش را پنهان كرد؛ سپس آنها با هم صحبت داشتند و بعد رفتند؛ از رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) پرسيدم كه وقتي ابوبكر داخل شد، عكس العمل و اهميتي نشان ندادي و رانهايت همانطور بود؛ بعد از آن عمر آمد و باز هم اهميتي ندادي؛ اما چرا وقتي عثمان آمد، بلند شدي و نشستي و لباس هايت را روي رانت كشيدي؟ رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) گفت: عايشه! آيا خجالت نكشم از مردي كه ملائكه از او خجالت مي كشند؟!
صحيح مسلم، ج7، ص117، ح6103

حالا چرا پیامبر از پدر عایشه ، خلیفه اول خجالت نمیکشد نمدانیم یا از جناب عمر هم همین طور ؛ ولی از عثمان خجالت میکشد.

   جمعه 26 آبان 1396نظر دهید »

صحیح مسلم را بهتر بشناسیم
با سلام
در ابتدا میخواهم عرض کنم که صحاح سته اهل سنت معتبر ترین کتابهای اهل سنت میباشند که به شرح زیر میباشند.
1ـ صحيح بخاري، تأليف محمد بن اسماعيل بخاري، متوفّي 256 هجري، 9 جزء در 3 مجلّد.
2ـ صحيح مسلم، تأليف مسلم بن حجاج نيشابوري، متوفّي 261 هجري، 5 جلد كه جلد پنجم آن فهرست است.
3ـ سنن ابن ماجه، تأليف حافظ ابو عبداللّه‏ محمد بن يزيد قزويني، متوفّي 275 هجري، 2 جلد.
4ـ سنن ترمذي، تأليف ابو عيسي محمد بن عيسي بن سورة، متوفّي 279 هجري، 5 جلد.
5ـ سنن ابي‏داود، تأليف حافظ ابو داود سليمان بن اشعث سجستاني ازدي، متوفّي 275 هجري، 4 جلد در دو مجلّد.
6ـ سنن نسائي، تأليف ابوعبدالرحمن احمدبن شعيب بن علي نسائي، متوفّي 303 هجري، 8 جلد در 4 مجلد.
این کتابها مخصوصا دو کتاب اول را اهل سنت چشم بسته قبول دارند. نویسندگان این کتابها همه ایرانی الاصل هستند. که ما ایرانی ها خود انها را قبول نداریم و معتقدیم با افکار زشتشان و بیان کردن احادیثی زشت نه تنها به خدا بلکه به فرستاده اش حضرت محمد را بی شرمی و تهمت و اسرائیلیات را به بی نهایت رسانده اند. و جالب اینجاست که اگر کسی میخواهد با اسلام اشنا شود برادران اهل سنت ما میگویند برو کتابهای بخاری و مسلم را مطالعه کن ؛ به نظر شما ان شخص بعد از خواندن اسرائیلیات این کتابها به ریش مسلمانان بااین خدایشان و پیامبرشان نمیخندد یا ملحد و لائیک بودن را به مسلمانی ترجیح نمیدهد.
اسرائیلیات و کتاب بخاری را در پستهای زیر بیان کردیم حال نوبت به صحیح مسلم میرسد و در زیر چند نمونه از خزعبلات صحیح مسلم را بررسی میکنیم. ( البته دوستش جناب بخاری هم بیشتر این خزعبلات را اورده است )

   جمعه 26 آبان 1396نظر دهید »

جانشینان پیامبر
در کتابهای معتبر اهل سنت امده است که :
جانشيان من پس از من دوازده نفرند و همه از قريش هستند . (صحيح بخاري ج1 ص 127 – صحيح مسلم ج6 ص3) یا امر مردم به خیر خواهد گذشت مادام که دوازده نفر بر آنها ولایت داشته باشند که همه آنها از قریش اند .(صحیح مسلم ج 3 ص 452)
خوب علمای اهل سنت تلاش زیادی برای پیدا کردن این نام این 12 نفر کرده اند ، مثلا در نام این 12 نفر از نامهایی مثل یزید ، مروان ، مامون ، هارون رشید ، معاویه و … دیده میشود. و بعضی ها هم تا 24 تا نام ارتقاء داده اند و اخرش هم خود را به !!! زده اند که ما منظور از این حدیث را ندانستیم !!! حال خواهش ما این است که علما در این لیست 12 نفره کمی تعغیرات داده تا نامهایی مثل حسنی مبارک و پادشاه عربستان هم جا شوند !!!
در شرح غزه
که مرد گرچه بر ساحل است ای رفیق نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد
نخواهد ببیند خردمند ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم که ریشی ببینم بلرزد تنم

   جمعه 26 آبان 1396نظر دهید »

مونه دوم :
ابوحنيفه مى گويد:
من خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم تا چند مساءله بپرسم . گفتند:
حضرت خوابيده است . منتظر نشستم تا بيدار شود، در اين وقت پسر بچه پنج يا شش ساله اى را كه بسيار خوش سيما و باوقار و زيبا بود، ديدم ، پرسيدم :
اين پسر بچه كيست ؟
گفتند:
موسى بن جعفر عليه السلام است .
عرض كردم :
- فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان چيست و از كه سر مى زند؟
چهار زانو نشست و دست راست را روى دست چپش گذاشت و فرمود:
- ابوحنيفه ! سؤ ال كردى اكنون جوابش را بشنو! آن گاه كه شنيدى و ياد گرفتى عمل كن !
گناهان بندگان از سه حال خارج نيست :
1. يا خداوند به تنهايى اين گناهان را انجام مى دهد.
2. يا خدا و بنده هر دو انجام مى دهند.
3. يا فقط بنده انجام مى دهد.
اگر خداوند به تنهايى انجام مى دهد پس چرا بنده اش را كيفر مى دهد بر كارى كه انجام نداده است . با اين كه خداوند عادل و رحيم و حكيم است .
و اگر خدا و بنده هر دو با هم هستند،
چرا شريك قوى شريك ضعيف خود را مجازات مى كند در خصوص كارى كه خودش شركت داشته و كمكش نموده است .
سپس فرمود:
- ابوحنيفه آن دو صورت كه محال است .
ابوحنيفه : بلى ! صحيح است .
فرمود:
- بنابراين ، فقط يك صورت باقى مى ماند و آن اينكه بنده به تنهايى گناهان را انجام مى دهد و به تنهايى مسؤ ول اعمال خود مى باشد.
بحار: ج 48، ص 175

   پنجشنبه 25 آبان 1396نظر دهید »

خوب حال که نظرات بزرگان اهل سنت را راجع به ابوحنیفه شنیدید بد نیست نمونه هایی از برخورد و مناظره های او را با بزرگان شیعه ذکر کنیم.
نمونه اول : ابوحنيفه پيشواى فرقه حنفى مى گويد:
روزى به خانه امام صادق عليه السلام رفتم كه آن حضرت را ملاقات كنم .
اجازه ملاقات خواستم ، امام عليه السلام اجازه نداد.
در اين وقت عده اى از مردم كوفه آمدند. امام عليه السلام به آنها اجازه ملاقات داد. من هم با آنها داخل خانه شدم . چون به محضرش رسيدم ، گفتم :
- فرزند رسول خدا! بهتر است كسى را به كوفه بفرستيد تا مردم را از دشنام اصحاب حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز داريد. من بيش از ده هزار نفر را مى دانم كه به ياران و اصحاب پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله دشنام مى دهند.
حضرت فرمود:
- مردم از من قبول نمى كنند. گفتم :
- چه كسى از شما نمى پذيرد، شما فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستيد.
امام عليه السلام فرمود:
- تو يكى از آنها هستى كه حرفهاى مرا نمى پذيرى . اكنون بدون اجازه داخل خانه من شدى و بدون اجازه من نشستى و بدون اجازه من شروع به سخن نمودى . سپس فرمود:
- شنيدم تو بر مبناى قياس فتوا مى دهى ؟
گفتم : آرى !
حضرت فرمود:
- واى بر تو! نخستين كسى كه در مقابل فرمان خداوند به قياس گرفتار شد، شيطان بود. آن گاه كه خداوند به او دستور داد به آدم سجده كند.
گفت :
- من سجده نمى كنم . زيرا كه مرا از آتش آفريدى و آدم را از گل و آتش برتر است . بنابراين با قياس نمى توان حق را پيدا كرد. براى اينكه مطلب را خوب بفهمى از تو مى پرسم :
- اى ابوحنيفه ! به نظر شما كشتن كسى به ناحق مهمتر است يا زنا؟
گفتم : كشتن كسى به ناحق ، فرمود:
- پس چرا براى اثبات قتل ، خداوند دو شاهد قرار داده و در زنا چهار شاهد؟ آيا اين دو تا را به يكديگر مى توان قياس نمود؟
گفتم : نه ! فرمود: بول كثيف تر است يا منى ؟
گفتم : بول .
فرمود: پس چرا خداوند در بول دستور مى دهد وضو بگيريد و در منى غسل كنيد؟ آيا اين دو را مى توان به يكديگر قياس كرد؟
گفتم : نه !
فرمود: آيا نماز مهمتر است يا روزه ؟
گفتم : نماز.
فرمود: پس چرا بر زن حائض قضاى روزه واجب است ولى قضاى نماز واجب نيست ؟ آيا اينها را به يكديگر مى توان قياس نمود؟
گفتم : نه !
فرمود: آيا زن ضعيف تر است يا مرد؟
گفتم : زن .
فرمود: پس چرا خداوند در ارث براى مرد دو سهم قرار داده و براى زن يك سهم ؟ آيا اين حكم با قياس درست مى شود؟
گفتم : نه !
فرمود: چرا خداوند دستور داده است كه اگر كسى ده درهم دزدى كند بايد دست او قطع شود ولى اگر كسى دست كسى را قطع كند، ديه آن پانصد درهم است ؟ آيا اين حكم با قياس سازگار است ؟
گفتم : نه !
فرمود: شنيده ام در تفسير اين آيه كه خداوند مى فرمايد:
- ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم ، يعنى روز قيامت درباره نعمتها از شما پرسيده خواهد شد. گفته ايد منظور از نعمتها، غذاهاى لذيذ و آبهاى خنك در تابستان مى خورند، مى باشد.
گفتم : آرى ! من اينطور معنى كرده ام .
فرمود: اگر كسى تو را دعوت كند و غذاى لذيذ و گوارا در اختيار تو بگذارد، پس از آن بر تو منت گذارد، درباره چنين آدمى چگونه قضاوت مى كنى ؟
گفتم : مى گويم آدم بخيلى است .
فرمود: آيا خداوند بخيل است در روز قيامت راجع به غذاها و آبهايى كه به ما داده ، مورد سوال قرار دهد؟ .
گفتم : پس مقصود از نعمتهايى كه خداوند مى فرمايد انسان درباره آن مورد سؤ ال قرار مى گيرد چيست ؟
فرمود: مقصود نعمت دوستى و محبت ما خاندان پيامبر است

   پنجشنبه 25 آبان 1396نظر دهید »

1 2 3 ...4 ... 6 ...8 9

آخرین نظرات
  • صهباء  در خیلی با نمک
  •  در صحیح مسلم را بیشتر بشناسیم
حقانیت شیعه
 
مداحی های محرم