نمونه دوم : عايشه ظرف غذاى هوو را از حسادت شكست.
ترمذى در حديثى كه خود آن را حسن و صحيح مىداند میگوید :
«عن أنس: أهدت بعض ازواج النبى صلىاللهعليهوسلم إلى النبي صلىاللهعليهوسلم طعاما في قصعة فضربت عايشة القصعة بيدها فألقت ما فيها فقال النبي صلىاللهعليهوسلم طعام بطعام واناء باناء (ج 3 سنن، ص 640، كتاب الاحكام، باب 23، ح 1359.)
يعنى يكى از همسران پيامبر ظرف غذائى خدمت آن حضرت فرستاد. عايشه با دست آن ظرف را انداخت. ظرف شكست و غذا ريخت…
اما بخاری چگونه اورده است :
خلاصه ترجمه با تفسیر: پيامبر نزد يكى از همسرانش بود يكى ديگر از آنها ظرف غذائى فرستاد آن يك كه پيامبر در منزلش بود به دست خادم (كه ظرف غذا را آورده بود) زد. ظرف افتاد و شكست. پيامبر تكههاى ظرف را جمع كرد و گفت: مادر شما غيرت نمود (يعنى حسادتش گل كرد) سپس خادم را نگه داشت و ظرف سالمى از منزل آنكه آن حضرت در خانهاش بود به جاى آن ظرف مسترد داشت و ظرف شكسته را در منزل آنكه ظرف را شكست نگه داشت. (صحیح بخاری ج 7 صحيح، ص 46، كتاب النكاح، باب الغيرة.)
ببينيد كه چگونه براى آنكه اسم عايشه را نبرد كلمات حديث را طولانى نمود و نيز معلوم است كه نام اين صفت «غيرت» نيست بلكه «حسادت» است.
ما بخاری :
اين روايت در جاي جاي صحيح بخاري آمده است، ولي احساس كرده كه اين تعبير جسارت به ابوبكر و عمر است، بنابراين به جاي جمله فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا، ميگويد فرأيتماه كذا و كذا و كذا. معناي كذا، يعني اينچنين، اينچنين، اينچنين.
چرا آقاي بخاري چنين كاري كرده؟ اگر چنانچه اين عبارت دليل بر مذمت خليفه اول و دوم نيست، چه معني دارد كه آقاي بخاري به جاي جمله فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا، بگويد فرأيتماه كذا و كذا و كذا.
نمونه دوازدهم : پیامبر با زنانش یک ماه قهر کرد (صحيح بخاري، ج 7، ص 8-36، كتاب النكاح، باب موعظة الرجل ابنته لحال زوجها.)
نمونه سیزدهم : تشبیهات زشت
مثلا : يقطع الصلاة الكلب و الحمار و المرأة.
كسي كه نماز ميخواند، اگر از جلوي ايشان، سگ و الاغ و زن عبور كند، نمازش باطل است.
صحيح البخاري، ج1، ص130
وقتي به عايشه ميگويند ابوهريره اينچنين گفته است، ميگويد:
لقد جعلتمونا كلابا . . . ، شبهتمونا بالحمر و الكلاب.
ما زنان را سگ قرار داديد، . . . ، ما زنان را به الاغ و سگ تشبيه كرديد.
صحيح البخاري، ج1، ص130
به ابوهريره ميگويند كه عايشه اينگونه ميگويد، ميگويد:
هذا من كيس ابي هريرة
اين را از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نشنيدم، از كيسه خودم بود.
نمونه یازدهم : پیامبر از زنها خوشش میامد ؛ مثلا : انس ميگويد كه در غزوه خيبر، يكي از كساني كه اسير شد، صفيه، دختر حُيَي بن اخطب، بود. او تازه شوهر كرده بود و شوهرش نيز به قتل رسيد. وقتي غنائم را تقسيم كردند، صفيه سهم دحيه كلبي شد. عدهي نزد رسول خدارفته و گفتند كه او زني زيبا و دختر رئيس قوم است. پيامبر چون او را ديد از دحيه او را پس گرفت و پس از آزاد كردنش او را به عقد خود در آورد (الف: صحيح بخاري، ج 1، ص 104، كتاب الصلاة، باب ما يذكر في الفحذ ؛ و ج 4، ص 43، باب فضل الجهاد و السير، باب من غزا بصبي للخدمة )
نمونه دهم : پیامبر و تریج اواز خوانی : يكي از بستگان عايشه ازدواج كرد. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آمد و گفت: آيا عروس را برديد؟ گفتند: آري. فرمود: آيا كسي را با او فرستاديد كه آواز بخواند (صحيح بخاري، ج 2، ص 20 و 21 و 29، كتاب الجمعه، باب في العيدين، بابهي: «الحراب و الدّرق يوم العيد» و «اذا فاته العيد يصلّي ركعتين» و «سنّة العيدين لاهل الاسلام» ؛ و ج 4، ص 47، باب فضل الجهاد و السّير ،باب الدّرق ؛ و ص 225، كتاب بدء الخلق، باب قصّة الحبش و قول النّبييا بني ارفدة ؛ و ج 5، ص 86، باب هجرة النبي و اصحابه الي المدينة.)
<< 1 ... 10 11 12 ...13 ...14 15 16 ...17 ...18 19 20 ... 30 >>