شبهه 3 : چرا زنان کافران در زمان جنگهای پیامبر با انان به غنیمت گرفته میشدند ؟

جواب : ملاک ما پیامبر خدا(ص) و معصومین(ع) هستند و اینکه فرمانروایان و جبارانی که بر مسلمین حکومت میکردند چگونه با اسرا رفتار مینمودند برای ما به هیچ وجه ملاک نیست. در بین معصومین هم تنها پیامبر(ص) و امام علی(ع) فتحی داشتند که ایندو نیز تقریبا هرگز اقدام به گرفتن اسیر از بین مردم نکردند مگر در یکی یا دو مورد

مثلا یکی جنگ بنی نضیر است که ماجرایش بدین شرح است : خطرناکترين جنگي که براي نابودي مسلمانان به وجود آمد جنگ خندق بود و اين جنگ توسط سران يهودي طراحي شده بود و داستانش اين است که يهوديان بني قينقاع و بني نضير و بني قريظه که در داخل مدينه به همراه مسلمانان زندگي مي کردند، با پيامبر پيمان بسته بودند كه با پيامبر زندگي مسالمت آميز داشته باشند و با دشمنان پيامبر همكاري نداشته باشند ولي بني قينقاع پيمان خودرا شكستند و پيامبر آنهارا از مدينه اخراج كرد .پس از مدتي يهودان بني نضير هم پيمان شكني كردند و پيامبر آنهاراهم از مدينه اخراج كرد .سران يهودان بني نضير باسران مكه تماس گرفتند و آنهارا براي جنگ با پيامبر تحريك كردند و در نتيجه تلاشهاي آنان سران مكه با ده هزار نفر نيرو به مدينه حمله كردند. اگر كافران در اين حمله پيروز مي شدند، پيامبر و مسلمانان همه نابود مي شدند و خدا ميداند چه كشتاري راه مي انداختند. دشمنان آمدند و با خندق مواجه شدند و نتوانستند به داخل مدينه نفوذ كنند.در حدود يك ماه شهر را محاصره كردند ولي نتوانستند كاري از پيش ببرند.تنها راه موفقيت آنان اين بود كه يهودان بني قريظه را با خود همراه كنند و اين خطرناكترين توطئه بود.آنان يهودان بني قريظه را با خود همراه كردند و اين يهودان كه همپيمان پيامبربودند پيمان خودرا شكستند و قول همكاري به دشمن دادند.پيامبر توسط عوامل خود از توطئه بني قريظه آگاه شد و پس از اينكه دشمن از مدينه رفت به بني قريظه حمله كرد.بني قريظه نخست قصد جنگ داشتند ولي پس از مدتي تسليم شدند.همه آنان خلع سلاح شدندو خود پيامبر درباره آنان كاري نكرد بلكه خود آنان خواستار داوري سعد بن معاذ شدند .آنان چنين گمان مي كردند كه در باره آنان هم مانند بني نضير داوري خواهد شد ولي سعد بن معاذ به اين صورت داوري كرد كه جنگ آورانشان كشته شوند و زنهايشان و بچه هايشان اسير شوند . يهودان بني قريظه هم به اين داوري گردن نهادند.در اين جنگ است كه زنها و بچه ها اسير مي شوند نه هر جنگي .پيامبر هم اين داوري را تنفيذ كرد و اين داوري مطابق كتاب مقس يهودان هم بود .(فروغ ابديت ,ج دوم ,غزوه احزاب .تاريخ سياسي اسلام ,جعفريان ,جنگ احزاب.حياه محمد ,محمد حسين هيكل ,غزوه احزاب.)

پس در اینجا شرط شده بود که زنان به اسارت برده شوند. و اساسا از سیرۀ نبوی آشکار است که ایشان فردی بودند اهل عفو و بخشش چنانکه بعد از فتح مکه که در هنگام هجرت از هر قبیله کسی برای قتل ان حضرت برگزیده شده بود، هم از اسیر کردن مردم و حتی سران دشمن خودداری فرمودند. پس کاملا آشکار است که این مورد واقعا موردی بوده که راهی جز این وجود نداشته است. بدون شک عملکرد پیامبر برای ما نشانگر ملاک اسلام است.

پس باید دقت کنیم که این مسئله برای کفار محارب مطرح بوده است که بر ضد اسلام شمشیر میکشیدند.و اسیر گرفتن آنها باعث میشد هم بی سرپرست نمانند و هم با فرهنگ اسلامی تربیت شوند. بخصوص که حقوق برده در اسلام بسیار بالاتر از حقوق برده در سایر مکاتب است.

و اساسا به اسرای جنگی سه کار میتوان کرد:

اول اینکه رهایشان کنیم که در این صورت باز به سپاه دشمنان اسلام،خواهند پیوست.

دوم اینکه اعدامشان کنیم که بین بسیاری از ملل مرسوم بود و فقط برای تبادل اسرا آنها را زنده نگه میداشتند وگرنه آنها را میشکتند یا به بردگی میگرفتند. اسلام با این کار موافق نبود، بخصوص که بسیاری از اسرایی که از لشکر دشمن گرفته میشدند هرگز فرصت آشنایی با اسلام را نداشتند و در اثر تبلیغات سوء به جنگ اسلام میامدند.

سوم اینکه از اسرا نگهداری کنیم. در این حالت دو کار میتوان کرد: برده‌داری یا نگهداری در کمپها و اردوگاهها. حالت اول در گذشته مرسوم بوده است و حالت دوم امروزه مرسوم است.

از راههای فوق اسلام با راه سوم که عقلانیتر و انسانیتر است موافق است.

   چهارشنبه 4 بهمن 1396نظر دهید »

شبهه 2: چرا قران تا سقف 4 زن را برای مرد بیان میکند اما برای زن فقط یک شوهر

اول اینکه بحث کنیزان ربطی به بحث تعدد زوجات ندارد(پس این سخن نویسنده نمونۀ بارز فرافکنی است) دوم اینکه در مورد صیغه فقط مرد نیست که حق دارد هر تعداد زن که خواست بگیرد زن نیز با رعایت ایام عده به صورت نامحدود حق ازدواج موقت دارد.

  در ادامه لازم میدانم که مسائلی را شرح دهم:

الف)مهمترین نکته در این بحث اینستکه اسلام با شهوت مخالف نیست، بلکه طرفدار قانونمندی شهوت است. پس در هر جایی که مفسده در پی نداشته باشد انسان را در شهوترانی آزاد میگذارد.

ب) نکتۀ دیگر اینستکه برخی انسانها به لحاظ تمایلات شهوانی از سایرین بالاتر و برخی هم در این زمینه از دیگران، ضعیفتر و پایینتر هستندو گروهی نیز دوستدار تنوع هستند. اسلام که دینی کامل است و به تمام مشکلات انسان اندیشیده است، برای افرادی که دارای شهوت بیشتری هستند یا تنوع طلب هستند امکان این را بوجود آورده است که به یک همسر بسنده نکنند با این تفاوت که بنا به عللی که در زیر میاید برای زن این امکان وجود ندارد که چند شوهر را با هم داشته باشد ولی میتواند در عقد شرط حق طلاق بگذارد و بعد از مدتی طلاق بگیرد و با مرد دیگری ازدواج کند، همچنین میتواند عقد موقت کند. این مسائل هر چند در جامعۀ امروزی ما ناپسندیده هستند ولی از دید اسلام بلامانع هستند. اسلام حاضر نیست بخاطر طرز فکر غلط گروهی از انسانها گروه دیگری را شکنجه دهد. در ضمن اگر اسلام این قانون را نمیگذاشت میزان فساد در جامعه افزایش میافت زیرا افردی که شهوت بیشتری دارند از انجا که راهی شرعی برای ارضای تمایلات خود نمیجستند، به دنبال فساد میرفتند.

ج)تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آنرا محدود و مقید کرده است.

د) قوانین اسلام بر مبنای نیازهای واقعی اسلام است و نه احساسات. چه بسا طفلی از آمپول به گریه بیفتد ولی این آمپول برای خود او مفید است.

ه)بقای میل جنسی در مرد بیشتر از زن است. زنان در سنی خاص میل جنسی را از دست میدهند ولی مردان نه.

خب حالا برویم سراغ بخشهای مختلف شبهه:

۱) مرد میتواند چند همسر داشته باشد ولی زن نه:

 با وجود چند شوهر پدر فرزند مشخص نیست، ام علم ژنتیک انرا مشخص میسازد!! ولی این علم به تازگی چنین قدرتی یافته است و نمیگوید که برای قرنهای پیشین چکار باید میکردند؟

به غیر از مورد بالا بحث دیگر که به کمک علم هم حل شدنی نیست اینستکه، به صورت اساسی مرد خیلی سختتر میتواند بپذیرد که زنش با یک مرد دیگر ارتباط دارد. شاید زنی بتواند با موضوع هوو کنار بیاید ولی یک مرد محال است که بتواند برای عشق خود شاهد رقیب باشد. حتی در ملل خارجی هم، هرگز نمیبینید که زنی با دو مرد رابطه داشته باشد مگر اینکه آن دو مرد از حضور دیگری در روابط ان زن خبر نداشته باشند یا اینکه ان زن روسپی باشد .

به غیر از بحث بالا بحث دیگر اینستکه فرض کنیم دو یا چند مرد بپذیرند که با یک زن رابطه داشته باشند و زمانها را طوری تقسیم کنند که تداخلی پیش نیاید و … باز هم زمانی که این زن باردار بشود، مردها دچار مشکل میشوند. فرض کنید از همان اول میدانیم که پدر کیست؛ ولی باز هم مشکل اصلی برطرف نمیشود، بدان معنا که این زن در ایام بارداری و همچنین مدتها پس از به دنیا اوردن بچه قادر نیست که شوهرداری کند. این مسئله برای شوهری که پدر است قابل قبول است ولی برای سایر شوهرها هرگز قابل قبول نیست و این رابطه به بن بست میرسد. پس باز هم آشکار است که زن نمیتواند چند شوهر با هم داشته باشد.

۲) زنی که میخواهد عشقش فقط به او فکر کند چه باید بکند؟

  سخنی که برخی خانمها اینستکه “ما نمیخواهیم چند شوهر داشته باشیم ولی دوست داریم که شوهرمان فقط به ما فکر کند و زن دیگری نگیرد”

در پاسخ به این بحث باید عرض کنیم که همانگونه که در بالا گفته شد گروهی از مردان هستند که به لحاظ تمایلات شهوانی از سایر مردها بالاترند یا اینکه تنوع طلب هستند. این خانمها باید با مردانی ازدواج کنند که اینگونه نباشند. بسیاری از مردها هم دوست دارند تا آخر زندگی خود را با همان همسر اول خود بمانند.

   چهارشنبه 4 بهمن 1396نظر دهید »

شبهه 1 : چرا حضرت علی گفته از مشورت با زنان بپرهیزید ؟

جواب : مهم ترين هدف مشورت ، يافتن بهترين گزينه و شيوه هاي اجرايي است و لذا هر كس نمي تواند طرف مشورت قرار گيرد، زيرا گاه آنها نقاط ضعفي دارند كه مشورت با آنها مايه بدبختي و عقب افتادگي است . چنانكه علي ( ع ) مي فرمايد با فرد بخيل ، ترسو و حريص مشورت نكن ، چون در هر يك از اين ها نقطه ضعفي وجود دارد كه مانع نيل تو به حقيقت مي شوند، در همين راستا، به خاطر برخي نكات بيولوژيكي و زيست شناختي در بانوان كه همانا غلبه احساسات و هيجان ها برخردورزي آنها و نيز محدوديت اجتماعي كه باعث كاهش تجربه آنان مي گردداحيانا” رايزني با بانوان را محدود نموده است .

وگرنه هوش زن و مرد کاملا مساوی است و این را همه میدانند اما فزوني هيجانات دربانوان نسبت به مردان در چهار مورد از پنج هيجان اساسي ( شادي ، عشق ، ترس ، اندوه و خشم ) زنها هيجان هاي شديدتر و فراوان تري گزارش مي كند تا مردها، و آن هيجان مورد استثنا كه مردها بر زن پيشي مي گيرند، خشم است زن ها نه تنها هيجان هاي ظريف ( شادي ، عشق ، ترس و اندوه ) را با شدت وفراواني بيشتري تجربه مي كنند، بلكه همچنين در موقعيت هاي مثبت و منفي ،هيجان ها را بهتر تشخيص داده و بيشتر به آنها پاسخ مي دهند، نتيجه آنكه عقل زن ها هرگز كمتر از مردها نيست بلكه تعقل آنها ( يعني بهره گيري از عقل ) كمتر است و اين به واسطه هيجانات و احساساتي تر بودن آنهاست.

لذا حاصل كلام آن كه به خاطر احساساتي تر بودن زنها و نيزحضور كمتر آنان در جامعه كه باعث نپختگي و تجربه كمتر آنان مي شود يك سري محدوديت هايي در بهره گيري از نظر مشورتي زنان لحاظ شده است .

و در حديثي كه از علي ( ع ) نقل شده است آمده است ( ( اياك و مشاوره النسا فان رايهن الي افن وعزمهن الي وهن ؛ از رايزني با زنان بپرهيز، زيرا راي آنان سست بوده ، درتصميم گيري ناتوانند ) ). و لكن هر دو مساله با رفع عوامل آن قابل جبران است لذا در حديث ديگري كه علامه مجلسي از علي ( ع ) نقل مي كندآمده است : ( ( اياك و مشاوره النسا؛ از مشورت با زنان بپرهيزيد ) ) اما بلافاصله زناني كه كمال عقلشان آزموده و اثبات شده است استثنا مي شود ( ( الا من جربت بكمال عقل ) ) ، ( علامه مجلسي ، بحارالانوار، ج 103؛ طهران : المكتبه الاسلاميه ، 1389ه.ق ، ص 253 ) . اين به لحاظ نوع زنان است و الا چه بسيار مرداني نيز باشند كه احساساتي يا كم تجربه باشند، مشورت با آنان نيز نافع نيست و چه بسا زيان بارباشد .بر اساس حديث مذكور نيز امام علي ( ع ) كمال عقل و آگاهي را در مشورت شونده شرط مي داند و زن بودن را مانع جواز مشورت نمي شمارد . از طرف ديگر دربرخي امور كه تخصصي و آشنايي زنان بيشتر است سفارش شده است كه با زنان مشورت كنيد مثل آن حديثي كه رسول اكرم ( ص ) مي فرمايد : ( ( ايتمروا النسا في بناتهن ؛ در امور مربوط به دخترانتان با زنان خود مشورت كنيد ) )

بالاتر آنكه درقرآن كريم خداوند متعال در برخي مسايل خانوادگي دستور به رايزني زن و مرد وتبادل افكار آنان داده است ( ( فان اراد فصالا عن تراض و تشاور فلا جناح عليهما؛ اگرپدر و مادر بخواهند با رضايت و مشورت يكديگر فرزندشان را زودتر از دو سال ازشير بازگيرند مرتكب گناهي نشده اند ) ) ، ( سوره بقره ، آيه 233 ) یا  در سوره طلاق نيز درباره هم فكري وهمكاري زن و مرد اشاره شده است ، ( سوره طلاق ، آيه 6 )

وروايات نقل شده از علي ( ع ) يا ساير روايات اثبات مي كند كه مقصود از ( برحذر داشتن از مشورت با زنان) دقت در گفتار وانديشه هاي زنان معمولي است و يا زنان هوسباز و كم خرد و تبه كار و تهي مغزي كه دل به زخارف فريبنده دنيا بسته و چشم از حقايق برتر فرو بسته اند .اما زناني كه از زرو زيور دنيا اعراض كرده و به تعقل پرداخته اند، مانند مردان شايسته مورد مشورت هستند.

پس قطعاً در صورت صحت آن، مراد امام همه زنان نيست.
اگر مراد همه زنان باشد، چرا حضرت زهرا (س) در مسائل مهم سياسى - اجتماعى زمان خويش شرکت مى‏کرد؟
اگر مراد همه زنان باشد، چرا دختران حضرت به ويژه حضرت زينب (س) در مسائل سياسى نقش آفرين زمان شدند؟
بسيارى از مردان نيز در امور سياسى و مسائل مهم اجتماعى لياقت لازم را ندارند.

   چهارشنبه 4 بهمن 1396نظر دهید »

12 : صحابه و اجتهاد اشتباه شاخدار

ابو بكر خالد را با لشكري به طرف قبايلي فرستاد كه پس از رحلت رسول با ابوبكر بيعت نكرده بودند يا زكات به گماشتگان نداده بودند تا آنها را مجبور به پرداخت زكات كنند و خلافت ابوبكر را رسمي و قانوني بشمارند. عمر به ابوبكر گفت حالا صبر كن ابوبكر گفت: نه به خدا قسم اگر يك مهار شتر را كه به پيامبر مي دادند به من ندهند با آنها مي جنگم . خلاصه عرض ميكنم خالد به سرزميني كه مالك بن نويره در آن بود كه به آن ‹بطاح› مي گفتند آمد و به اين سرزمين شبيخون زد(در حالي كه پيامبر هرگز چنين كاري را انجام نمي دادند) لشكريان خالد شبانه آنها را احاطه كردند قبيله مالك به وحشت افتاد سلاح براي مقابله برداشتند . ابو قتاده گويد به آنها گفتيم: كه ما مسلمان هستيم. آنها در جواب گفتند ما هم مسلمانيم… . ابوقتاده گويد : ما گفتيم اگر شما راست مي گوييد سلاحايتان را زمين گذاريد. آنها گذاشتند و با هم به نماز ايستاديم. گويا در همين حال دستان مردان را بستند و آنها را مانند اسير نزد خالد بردند. همسر مالك هم همراه همسرش بود. در آنجا ابو قتاده و عبد الله بن عمر نزد خالد شهادت بر مسلماني آنها دادند( كه ما ديديم آنها نماز خواندند). تمام مورخان نوشته اند كه همسر مالك بسيار زيبا بود. خالد به ضرار بن ازور گفت: گردن مالك را بزنيد. مالك در جواب گفت: زنم مرا به كشتن داد…!!! خلاصه گردن مالك و باقي مسلمانان را هم زدند. نكته مهم كه هر بار من اين را مي بينم دلم شدبدا به رنج مي آيد اين است كه خالد روباه صفت … همان شب به زور تهديد با همسر مالك كه زني زيبا بود عمل نامشروع مرتكب شد( دامن پاك زن مومنه اي را آلوده ساخت) خالد آن شب را با لشكرش به عيش و عشرت به سر برد. و

 و از اموال مسلمانان غذاهايي پختند  و خوردند در حالي كه سر مالك به جاي سنگ زير ديگها گذاشته شده بود. ابو قتاده از آنجا به نزد ابوبكر رفت و گزارش حادثه داد و سوگند خورد كه ديگر زير لواي خالد به جهاد نمي روم چرا كه او زاني و قاتل است عمر به ابوبكر گفت : خالد بايد سنگسار شود. ابوبكر گفت: من اين كار را انجام نمي دهم چون او اجتهاد كرده هرچند خطا كار باشد. عمر گفت:او قاتل است بايد قصاص شود. ابو بكر گفت من هرگز او را نمي كشم. عمر گفت لااقل بر كنارش كن. ابو بكر گفت: من هرگز شمشيري را كه خدا براي آنها از نيام كشيده هرگز از نيام نخواهم كرد. از اينجا بود كه لقب خالد بن وليد زاني قاتل … شمشير خدا نام گرفت. مراجعه شود به تاريخ يعقوبي ج2 ص110  كنز العمال ج 3 ص 132 تاريخ ابولفداء ج1 ص 158 تاريخ طبري ج 3ص241 تاريخ ابن اثير ج 3 ص 149 تاريخ ابن عساكر ج5 ص105 تاريخ ابن كثير ج 6 ص321 اصابه ابن حجر ج 2 ص99 شرح ابن ابي الحديد ج 6 ص48 وفيات الاعيان ج 5 ص 66 تاريخ ابن شحنه ص114 و…

   پنجشنبه 30 آذر 1396نظر دهید »

11 : صحابه بعد از فوت پیامبر ایا به عقب برگشتند ؟

بخاري از ابو هريره نقل مي كند

لمّا توفي النبي صلي الله عليه و سلم و استخلف ابوبكر و كفر من كفر من العرب …

بعد از وفات پيامبر و به خلافت رسيدن ابوبكر و بعد از آنكه تعداد انبوهي از عرب كافر شدند … . صحيح بخاري ، ج8 ،‌ ص140 ، ح6924

 و حتي خود ذهبي و مزّي هم نقل كرده اند

لمّا مات النبي كفر الناس الا خمسة.  يعني: بعد از رحلت پيامبر(ص) تمام مردم مرتد شدند مگرپنج نفر!!!

تهذيب الكمال ، ج21 ، ص557 و تهذيب التهذيب ، ج8 ، ص9 و البداية و النهاية ، ج6 ،‌ص91

 و يا آقاي ابن كثير در كتاب البداية و النهاية ، ج6 ، ص33 روايتي از عايشه نقل مي‌كند كه :

لمّا قبض رسول الله ارتدّت العرب قاطبةً و اشرأبت النفاق .

بعد از وفات رسول خدا همه عرب از بيخ و بن مرتد شدند و نفاق به اوج خودش رسيد .

شوكاني در نيل الأوطار، ج1 ، ص36 ، حاكم در مستدرك الصحيحين ،‌ ج3 ، ص260 ، قرطبي در تفسير ، ج8 ، ص148 ،‌ ثعالبي در تفسير ،‌ ج2 ، ص395 ، بيهقي در سنن كبري ، ج8 ، ‌ص 177 مصنف ابن عبد الرزاق ج1 ص50  و بقيه علماء اهل سنت بعد از نقل اين حديث مي‌گويند : اين روايت صحيح است، أنساب الأشراف 1 / 587 . سنن نسائي ج6ص7 و ج7ص76،

واقعا اينكه چرا اين افراد در آن زمان قائل به عدالت صحابه نبودند عجيب است. البته شايد همه ي اين افراد رافضي و شيعه بودند؟ ایا حرف شیعه هم برخلاف کتب معتبر اهل سنت است که فقط 5 نفر از مرتد شدنن جات پیدا کردند ؟

   پنجشنبه 30 آذر 1396نظر دهید »

1 ... 3 4 5 ...6 ... 8 ...10 ...11 12 13 ... 31

آخرین نظرات
  • صهباء  در خیلی با نمک
  •  در صحیح مسلم را بیشتر بشناسیم
حقانیت شیعه