شبهه 11 : اين آيه مانند آيات ديگري كه درباره ي زكات نازل شده ميباشد از جمله آيه ي 43 سوره ي بقره كه مي فرمايد: (وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ) و كسي احتمال نداده كه فقط درباره يك نفر باشد
پاسخ : اين آيه توصيف فردي است که در جنب خدا و رسول ولايت دارد و در مقام اين نيست که بگويد نماز و زکات واجب است و بايد اقامه و پرداخت شود ؛ ولي آيه “اقيموا الصلاة و آتوا الزکاة و ارکعوا مع الراکعين ” با صيغه امر بيان سه تکليف واجب است که عبارتند از اقامه نماز و دادن زکات ورکوع و همراهي کردن با رکوع کنندگان. اين دو آيه دو مطلب جداگانه اند و تشابهي با هم ندارند.
شبهه 10 : بيشتر فقهاي گفته اند انگشتر دادن كفايت از زكات نمينمايد و تكليف زكات را ساقط نمينمايد، مگر آنكه كسي بگويد در حلي و زينت آلات نيز زكات واجب است، و اما كسي كه قيمت را شرط ميداند، پس در نماز نميتوان تعيين بهاء و قيمت يابي نمود.
پاسخ : زکات در قرآن به زکات واجب و صدقه مستحب اطلاق مي شود . اطلاق زکات به زکات واجب اصطلاح متشرعه است که با توجه به کثرت استعمال، بعدها پيدا شده اما در قرآن زکات به معناي عام يعني صدقه واجب و مستحب اطلاق مي گردد که نمونه هاي آن بسيار است. در اين آيه هم صدقه مستحب منظور است ،نه صدقه واجب . بحث از اين که قيمت کافي نيست و يا امام چگونه در نماز محاسبه کرد و… ، همه بحث هاي بي جا است. نيازمندي تقاضاي کمک کرده و اجابت نشده و امام تنها دارايي اش در آن حال يعني انگشتر اش را به او بخشيده است.
مونه دوم :
ابوحنيفه مى گويد:
من خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم تا چند مساءله بپرسم . گفتند:
حضرت خوابيده است . منتظر نشستم تا بيدار شود، در اين وقت پسر بچه پنج يا شش ساله اى را كه بسيار خوش سيما و باوقار و زيبا بود، ديدم ، پرسيدم :
اين پسر بچه كيست ؟
گفتند:
موسى بن جعفر عليه السلام است .
عرض كردم :
- فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان چيست و از كه سر مى زند؟
چهار زانو نشست و دست راست را روى دست چپش گذاشت و فرمود:
- ابوحنيفه ! سؤ ال كردى اكنون جوابش را بشنو! آن گاه كه شنيدى و ياد گرفتى عمل كن !
گناهان بندگان از سه حال خارج نيست :
1. يا خداوند به تنهايى اين گناهان را انجام مى دهد.
2. يا خدا و بنده هر دو انجام مى دهند.
3. يا فقط بنده انجام مى دهد.
اگر خداوند به تنهايى انجام مى دهد پس چرا بنده اش را كيفر مى دهد بر كارى كه انجام نداده است . با اين كه خداوند عادل و رحيم و حكيم است .
و اگر خدا و بنده هر دو با هم هستند،
چرا شريك قوى شريك ضعيف خود را مجازات مى كند در خصوص كارى كه خودش شركت داشته و كمكش نموده است .
سپس فرمود:
- ابوحنيفه آن دو صورت كه محال است .
ابوحنيفه : بلى ! صحيح است .
فرمود:
- بنابراين ، فقط يك صورت باقى مى ماند و آن اينكه بنده به تنهايى گناهان را انجام مى دهد و به تنهايى مسؤ ول اعمال خود مى باشد.
بحار: ج 48، ص 175
خوب حال که نظرات بزرگان اهل سنت را راجع به ابوحنیفه شنیدید بد نیست نمونه هایی از برخورد و مناظره های او را با بزرگان شیعه ذکر کنیم.
نمونه اول : ابوحنيفه پيشواى فرقه حنفى مى گويد:
روزى به خانه امام صادق عليه السلام رفتم كه آن حضرت را ملاقات كنم .
اجازه ملاقات خواستم ، امام عليه السلام اجازه نداد.
در اين وقت عده اى از مردم كوفه آمدند. امام عليه السلام به آنها اجازه ملاقات داد. من هم با آنها داخل خانه شدم . چون به محضرش رسيدم ، گفتم :
- فرزند رسول خدا! بهتر است كسى را به كوفه بفرستيد تا مردم را از دشنام اصحاب حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز داريد. من بيش از ده هزار نفر را مى دانم كه به ياران و اصحاب پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله دشنام مى دهند.
حضرت فرمود:
- مردم از من قبول نمى كنند. گفتم :
- چه كسى از شما نمى پذيرد، شما فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستيد.
امام عليه السلام فرمود:
- تو يكى از آنها هستى كه حرفهاى مرا نمى پذيرى . اكنون بدون اجازه داخل خانه من شدى و بدون اجازه من نشستى و بدون اجازه من شروع به سخن نمودى . سپس فرمود:
- شنيدم تو بر مبناى قياس فتوا مى دهى ؟
گفتم : آرى !
حضرت فرمود:
- واى بر تو! نخستين كسى كه در مقابل فرمان خداوند به قياس گرفتار شد، شيطان بود. آن گاه كه خداوند به او دستور داد به آدم سجده كند.
گفت :
- من سجده نمى كنم . زيرا كه مرا از آتش آفريدى و آدم را از گل و آتش برتر است . بنابراين با قياس نمى توان حق را پيدا كرد. براى اينكه مطلب را خوب بفهمى از تو مى پرسم :
- اى ابوحنيفه ! به نظر شما كشتن كسى به ناحق مهمتر است يا زنا؟
گفتم : كشتن كسى به ناحق ، فرمود:
- پس چرا براى اثبات قتل ، خداوند دو شاهد قرار داده و در زنا چهار شاهد؟ آيا اين دو تا را به يكديگر مى توان قياس نمود؟
گفتم : نه ! فرمود: بول كثيف تر است يا منى ؟
گفتم : بول .
فرمود: پس چرا خداوند در بول دستور مى دهد وضو بگيريد و در منى غسل كنيد؟ آيا اين دو را مى توان به يكديگر قياس كرد؟
گفتم : نه !
فرمود: آيا نماز مهمتر است يا روزه ؟
گفتم : نماز.
فرمود: پس چرا بر زن حائض قضاى روزه واجب است ولى قضاى نماز واجب نيست ؟ آيا اينها را به يكديگر مى توان قياس نمود؟
گفتم : نه !
فرمود: آيا زن ضعيف تر است يا مرد؟
گفتم : زن .
فرمود: پس چرا خداوند در ارث براى مرد دو سهم قرار داده و براى زن يك سهم ؟ آيا اين حكم با قياس درست مى شود؟
گفتم : نه !
فرمود: چرا خداوند دستور داده است كه اگر كسى ده درهم دزدى كند بايد دست او قطع شود ولى اگر كسى دست كسى را قطع كند، ديه آن پانصد درهم است ؟ آيا اين حكم با قياس سازگار است ؟
گفتم : نه !
فرمود: شنيده ام در تفسير اين آيه كه خداوند مى فرمايد:
- ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم ، يعنى روز قيامت درباره نعمتها از شما پرسيده خواهد شد. گفته ايد منظور از نعمتها، غذاهاى لذيذ و آبهاى خنك در تابستان مى خورند، مى باشد.
گفتم : آرى ! من اينطور معنى كرده ام .
فرمود: اگر كسى تو را دعوت كند و غذاى لذيذ و گوارا در اختيار تو بگذارد، پس از آن بر تو منت گذارد، درباره چنين آدمى چگونه قضاوت مى كنى ؟
گفتم : مى گويم آدم بخيلى است .
فرمود: آيا خداوند بخيل است در روز قيامت راجع به غذاها و آبهايى كه به ما داده ، مورد سوال قرار دهد؟ .
گفتم : پس مقصود از نعمتهايى كه خداوند مى فرمايد انسان درباره آن مورد سؤ ال قرار مى گيرد چيست ؟
فرمود: مقصود نعمت دوستى و محبت ما خاندان پيامبر است
نمونه هایی از نظرات بزرگان اهل سنت نسبت به ابوحنیفه
نظر سفيان بن عُيِيْنه در مورد ابوحنيفه
بخاري در كتاب تاريخ صغير نقل ميكند:
أنّ سفيان لما نعي أبو حنيفة، قال: الحمد للّه، كان ينقض الإسلام عروة، ما ولد في الإسلام أشأم منه
وقتي سفيان، خبر مرگ ابوحنيفه را شنيد، خدا را شكر كرد و گفت: او اسلام را تكه تكه مي كرد و در اسلام، شوم تر از او بدنيا نيامده است.
التاريخ الصغير للبخاري، ج2، ص93 - تاريخ بغداد، ج13، ص418
خطيب بغدادي كه از شخصيتهاي برجسته اهل سنت است، در تاريخ بغداد، ج13، ص401 از جناب حُنيني - كه ذهبي در حق او ميگويد: الامام الحافظ - نقل ميكند:
از مالك (رئيس مالكي ها) شنيدم كه مي گفت: در اسلام، فرزندي شوم تر از ابوحنيفه به دنيا نيامده است.
همچنين ابن عبد البر در كتاب الإنتقاء في فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء، ص150 ميگويد:
سفيان ثوري همان تعبيري را كه مالك درباره ابوحنيفه گفته، نقل ميكند:
ابوحنيفه، شرترين مولودي است كه در اسلام به دنيا آمده است.
در تاريخ بغداد از مالك بن انس نقل ميكند:
فتنه ابوحنيفه، ضررش بر اين امت، بيشتر از فتنه ابليس است.
تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص396
نظر شافعي در مورد ابوحنيفه
در كتاب حلية الأولياء از قول شافعي نقل ميكند:
كتاب ابوحنيفه را نگاه كردم و 120 يا 130 ورق داشت. 80 ورق آن درباره وضوء و نماز بود و اينها، يا مخالف كتاب خدا بود يا مخالف سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يا اختلاف اقوال يا تناض يا خلاف قياس.
حلية الأولياء لأبي نعيم، ج10، ص103
نظر احمد بن حنبل در مورد ابوحنيفه
خطيب بغدادي از احمد بن حنبل نقل ميكند:
قول ابوحنيفه و سرگين، نزد من مساوي است.
تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص413
(با پوزش از عزيزان اهل سنت حنفي، ما فقط كلام احمد بن حنبل را ترجمه كرديم و قصد جسارت نداريم)
طبراني از احمد بن حنبل نقل ميكند:
ابوحنيفه دروغ ميگويد و شايسته نيست كه اصحاب ابوحنيفه از او چيزي نقل كنند.
المعجم طبراني، ج7، ص17
<< 1 ... 19 20 21 ...22 ...23 24 25 ...26 ...27 28 29 ... 31 >>