ما بخاری :
اين روايت در جاي جاي صحيح بخاري آمده است، ولي احساس كرده كه اين تعبير جسارت به ابوبكر و عمر است، بنابراين به جاي جمله فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا، ميگويد فرأيتماه كذا و كذا و كذا. معناي كذا، يعني اينچنين، اينچنين، اينچنين.
چرا آقاي بخاري چنين كاري كرده؟ اگر چنانچه اين عبارت دليل بر مذمت خليفه اول و دوم نيست، چه معني دارد كه آقاي بخاري به جاي جمله فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا، بگويد فرأيتماه كذا و كذا و كذا.
نمونه دوازدهم : پیامبر با زنانش یک ماه قهر کرد (صحيح بخاري، ج 7، ص 8-36، كتاب النكاح، باب موعظة الرجل ابنته لحال زوجها.)
نمونه سیزدهم : تشبیهات زشت
مثلا : يقطع الصلاة الكلب و الحمار و المرأة.
كسي كه نماز ميخواند، اگر از جلوي ايشان، سگ و الاغ و زن عبور كند، نمازش باطل است.
صحيح البخاري، ج1، ص130
وقتي به عايشه ميگويند ابوهريره اينچنين گفته است، ميگويد:
لقد جعلتمونا كلابا . . . ، شبهتمونا بالحمر و الكلاب.
ما زنان را سگ قرار داديد، . . . ، ما زنان را به الاغ و سگ تشبيه كرديد.
صحيح البخاري، ج1، ص130
به ابوهريره ميگويند كه عايشه اينگونه ميگويد، ميگويد:
هذا من كيس ابي هريرة
اين را از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نشنيدم، از كيسه خودم بود.
نمونه یازدهم : پیامبر از زنها خوشش میامد ؛ مثلا : انس ميگويد كه در غزوه خيبر، يكي از كساني كه اسير شد، صفيه، دختر حُيَي بن اخطب، بود. او تازه شوهر كرده بود و شوهرش نيز به قتل رسيد. وقتي غنائم را تقسيم كردند، صفيه سهم دحيه كلبي شد. عدهي نزد رسول خدارفته و گفتند كه او زني زيبا و دختر رئيس قوم است. پيامبر چون او را ديد از دحيه او را پس گرفت و پس از آزاد كردنش او را به عقد خود در آورد (الف: صحيح بخاري، ج 1، ص 104، كتاب الصلاة، باب ما يذكر في الفحذ ؛ و ج 4، ص 43، باب فضل الجهاد و السير، باب من غزا بصبي للخدمة )
نمونه دهم : پیامبر و تریج اواز خوانی : يكي از بستگان عايشه ازدواج كرد. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آمد و گفت: آيا عروس را برديد؟ گفتند: آري. فرمود: آيا كسي را با او فرستاديد كه آواز بخواند (صحيح بخاري، ج 2، ص 20 و 21 و 29، كتاب الجمعه، باب في العيدين، بابهي: «الحراب و الدّرق يوم العيد» و «اذا فاته العيد يصلّي ركعتين» و «سنّة العيدين لاهل الاسلام» ؛ و ج 4، ص 47، باب فضل الجهاد و السّير ،باب الدّرق ؛ و ص 225، كتاب بدء الخلق، باب قصّة الحبش و قول النّبييا بني ارفدة ؛ و ج 5، ص 86، باب هجرة النبي و اصحابه الي المدينة.)
نمونه هشتم : پیامبر در نمازش شک میکرد و نماز 4 ركعتي را 5 ركعت ميخواند (صحيح بخاري، ج 1، ص 112-111، كتاب الصلاة، باب ما جاء في القبلة…؛ و ج 2، ص 85، باب ما جاء في السّهو، باب اذا صلّي خمسا؛ و ج 9، ص 108 كتاب الاحكام، باب ما جاء في اجازة خبر الواحد…)
یا نماز 4 ركعتي را دو ركعتي ميخواند (الف: صحيح بخاري، ج 1، ص 129، كتاب الصلاة، باب تشبيك الاصابع ؛ و ص 183، باب هل يأخذ الامام اذا شك بقول الناس؛ و ج 2، ص 86، باب ما جاء في السهو…، باب اذا سلم في ركعتين او في ثلاث و دو باب بعد از آن ؛ و ج 8، ص 20، كتاب الادب، باب ما يجوز من ذكر الناس… ؛ و ج9، ص108، باب ما جاء في اجازة خبر الواحد.)
نمونه نهم : نماز خواندن در آغل گوسفندان ( صحيح بخاري، ج 1، ص 68، كتاب الوضوء، باب ابوال الابل و الدّوابّ و الغنم و مرابضها؛ و ص 117، كتاب الصلاة، باب الصلاة في مرابض الغنم ؛ و ج 5، ص 86، باب مقدم النبي و اصحابه المدينة.)
نمونه
<< 1 ... 11 12 13 ...14 ...15 16 17 ...18 ...19 20 21 ... 31 >>